بریدههایی از کتاب سرگذشت آب و آتش؛ آذرگان
۴٫۶
(۷۴۷)
اون لحظه پایان من بود دایانا.
Ftm.shf
ـ همیشه بخند دایانا. مهم نیست به چی، فقط... بخند که وقتی میخندی، همهچیز تو قلبم سر جاشه.
AVA
شب که راز بودنت را پوشید
باد که ساز دیدنت را سر داد
ابر که شوق خندهات را بارید
من که شعر ماندنت را خواندم!
Melika_SA
یک پدر همیشه پدره. چه باشه، چه نباشه. کسی هم نمیتونه جاش رو بگیره.
la lumière
مرگ معنایش همین است. پایان... پایان صدا، پایان نگاه، پایان زندگی، پایان عشق...
la lumière
بخند که وقتی میخندی، همهچیز تو قلبم سر جاشه.
امین
پوریا در تیسفون شرایط سختی خواهد داشت. ولیعهد همسر بیمارش را که دختر سپهبد ایران و برادرزادهٔ ملکه است، رها کرده و به خاطر عشق سابقش به ارمنستان آمده است. حتما بازخواست میشود. آن هم در شرایطی که کیقباد فرصت زیادی برای زندگی ندارد و به زودی مقام پادشاهی را به او میسپارد. من در این شرایط میتوانم پوریا را تنها بگذارم و همینطور در دوین بمانم؟ میتوانم لحظهای آرامش داشته باشم؟
شادی
مردها بیاحساس نیستن دایانا. لوسین احساسات زنانش رو سرکوب کرده اما تبدیل به مرد نشده. مردها قوی و محکمن، جدی و استوارن اما بیاحساس نیستن.
meghdad
ـ ملاک درستی یک کار، سختی یا آسونی نیست. کار درست رو باید انجام داد. حتی اگر تاوان زیادی داشته باشه.
🌻حبّه انگور🌻
دعا میکنم نور اهورامزدا در چهرهتان، منش پاکش در کردارتان، راستیاش در گفتارتان، تقوایش در پندارتان، قدرتش در شمشیرتان، خیرش در وجودتان، و فناناپذیریاش در ماندگاری نامتان باشد.
فرجی
دادگاه ایران، قلب ایرانه و عدالت، ضربان این قلب. سرزمینی که عدالت نداشته باشه هیچ نداره
marzieh
ـ پنج سال پیش آرشاویر گفت دایانا یک دختر جوانه و نقطهضعفش قلبشه. اگر بتونه قلبش رو خاموش کنه در مرزبانی موفق میشه.
ـ ولی من قلبم رو خاموش نکردم و ...
ـ ولی چند ماه بعد به سراغم اومد و صحبتش رو تصحیح کرد. گفت نقطهضعف دایانا قلبش نیست، نقطهضعفش ولیعهده.
ـ شما هم همینطور فکر میکنید؟
ـ فکر نمیکنم. حالا مطمئنم.
تسنیم
آدمها اگر به وقتش برای خواستههاشون نجنگن، خیلی زود به شرایط عادت میکنن. انقدر که خواستههاشون رو فراموش میکنن.
zohreh
همهٔ زنها قلب کوچکی دارن، به خصوص در برابر مردی که قلبشون رو تصاحب کرده.
دلتنگِ ماه
مراقب باش دل دخترم رو نشکنی که حتی اگر دخترم ساکت بشینه، من ساکت نمیشینم.
Asa
ـ من دوستت دارم دایانا.
ـ فکر کن روح کارن در این اتاقه. دوباره جملت رو تکرار میکنی؟
ـ من دوستت دارم دایانا.
Dayana
ـ تو برای من دلمه درست کردی؟
ـ بله.
ـ شهبانوی ایران در آشپزخانهٔ قصر نشسته و غذا درست کرده؟
ـ متاسفانه عشق چنین بلایی سر یک زن میاره که شمشیرش رو کنار میذاره و چاقو به دست میگیره.
Dayana
دوستت دارم، ای همیشه جاویدان من!
آذرگانت، سالروز تولدت، مبارک!
Dayana
ـ فرمانده گرشاسپ؟
ـ بله. ـ لبخند میزنم. ـ پدر من رو میشناسی؟
ـ فرمانده خیلی ترسناکه.
Dayana
تاج اصلی زیادی سنگینه. اگر با اون سرم رو کج کنم، روی زمین میفته.
ـ مگه تو برای بقیه هم سرت رو کج میکنی؟! فکر میکردم این حرکتت مخصوص منه.
ـ این حرکت چه چیز ویژهای داره که مخصوص تو باشه؟
ـ خودش به تنهایی ویژه نیست ولی وقتی این شکلی میشیـ به چهرهاش اشاره میکنم. ـ ویژه میشه.
ـ چه شکلی؟
ـ چشمهات تنگ شدن، کمی اخم کردی، در عین حال لبخند کوچکی هم داری.
Dayana
حجم
۵۰۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۴۰ صفحه
حجم
۵۰۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۴۰ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰۵۰%
تومان