بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ابوذر غفاری | طاقچه
تصویر جلد کتاب ابوذر غفاری

بریده‌هایی از کتاب ابوذر غفاری

انتشارات:اندیشه معاصر
امتیاز:
۴.۳از ۷ رأی
۴٫۳
(۷)
ما خاندانی هستیم که هیچ فردی با ما سنجیده نمی‌شود
سیّد جواد
ابوذر غفاری مرد ساده دل، روشن ضمیر، قوی و شجاع که در قبیله‌ی غفاری می‌زیست، قبیله‌ای که راهزنی و دزدی را افتخار می‌دانستند و کاروانیان را غارت می‌کردند. او از ابتدا فهمیده بود که این بُت‌ها نمی‌توانند گره گشای امور اشخاص باشند و این کرات و ستارگان و خورشید و درختان و مواهب دیگر الهی نمی‌تواند بدون آفریننده‌ای دانا و توانا باشد. بارها چشم به آسمان می‌دوخت، به نیایش می‌پرداخت، تا زمانی که از خود بی خود می‌شد، امّا حال خوشی می‌یافت و قلبش سرشار از یقین بود، بدون این که تلاوت ملکوتی رسول گرامی اسلام(ص) را شنیده باشد و با نام قرآن آشنایی داشته باشد، فطرتاً همسو و هم جهت با خواسته ی خداوند حرکت می‌کرد
سیّد جواد
یا اباذر! هیچ جوانی نیست که ترک دنیا گوید و جوانی خود را در اطاعت خدا به سر آرَد، مگر آن که خداوند اجر هفتاد و دو پیغمبر به او عطا کند.
Sajjad Nikmoradi
معاویه بن ثعلبه لیثی به من گفت: آیا می‌خواهی تو را به حدیثی که در آن شکی نیست، آگاه سازم؟ گفتم: آری. گفت: هنگامی که ابوذر بیمار شد، علی بن ابی طالب علیه السلام را وصی خود قرار داد و کارهایش را به وی واگذار کرد، برخی از کسانی که به عیادتش رفته بودند به او گفتند: ای ابوذر بهتر و زیبنده تر آن بود که امیرالمومنین عثمان را وصی خود قرار می‌دادی؟ ابوذر گفت: به حق که من امیرالمومنین را وصی خود قرار داده ام؛ به خدا سوگند که وی (علی) بهار دل و آرام جان است، اگر روزی سایه اش برسرتان نباشد، نه زمین را خواهید شناخت و نه اهل آن را. ابن ثعلبه می‌گوید: من در آخر از ابوذر پرسیدم: ای ابوذر ما می‌دانیم که محبوب ترین مردم نزد تو همان کسی است که نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله از همه محبوب تر بوده است. حال بگو که آن شخص کیست؟ ابوذر گفت: آری چنین است، بدانید که محبوب‌ترین مردم نزد من، این شیخ مظلوم یعنی علی بن ابی طالب است؛ زیرا او کسی است که حقش به تاراج رفته است.
سیّد جواد
بعد از ماجرای سقیفه او همراه تعداد معدودی از اصحاب، در کنار حضرت علی علیه‌السلام باقی ماند و از یاران نزدیک ایشان به شمار می‌آمد.
سیّد جواد
ابوذر در دفاع از حق امام علی(ع) بر ولایت در آغاز از بیعت با ابوبکر سرباز زد. وی در زمان خلیفه‌ی دوم از کسانی بود که به دستور عمر درباره منع نگارش حدیث بی‌اعتنا بود و می‌گفت: والله اگر شمشیری را بر دهانم نهند تا از پیامبر خدا(ص) نقل روایت نکنم، تحمل بُرندگی شمشیر را بر ترک سخن رسول خدا(ص) ترجیح خواهم داد. به دلیل نقل حدیث بود که ابوذر با چند نفر دیگر در زمان عُمَر زندانی شدند.
سیّد جواد
پس از ماجرای سقیفه و بیعت جمعی با ابوبکر، علی(ع) برای استیفای حق خویش از مسلمانان یاری خواست امّا فقط چهل تن به ظاهر به یاری وی پاسخ مثبت دادند که از میان آن چهل تن نیز تنها چهار نفر با حضرت همکاری کردند که عبارت بودند از: زبیر، مقداد، ابوذر و سلمان. بنابراین، ابوذر جزءِ معدود افرادی بود که تا پای جان حاضر به حمایت از مولایش علی(ع) بود.
سیّد جواد
او معاویه را مورد خطاب قرار می‌داد که در زمانی که مسلمین در تنگدستی و مشقت هستند چرا به ساختن کاخ اقدام کرده است؟ اگر حکومتش مردمی است پس چرا برای خویش محافظ گزیده است؟ و چرا طلا و نقره می‌اندوزد؟ بنابراین، او را به مدینه برگرداندند و عثمان که طاقت شنیدن آیه ی کنز را از زبان ابوذر نداشت، او را به ربذه (جایی بی آب و علف) تبعید کرد و بعد از مدت‌ها جان به جان آفرین تقدیم کرد و روحش به ملکوت اعلی پیوست و مقبره او در ربذه است.
سیّد جواد
یا اباذر! فضیلت علم از عبادت بیشتر است، و بدان که اگر چندان نماز گزارید که خمیده شوید، و آن قدر روزه بگیرید که چون نی، لاغر شوید این اعمال سودی نبخشد؛ مگر آن که با ورع و پارسایی همراه باشد.
Sajjad Nikmoradi
از ابوذر نقل شده که رسول‌خدا(ص) فرمود: «إنّ علیّا مع الحقّ و الحقّ معه، لن یزولا حتّی یردا علی الحوض» علی با حق است و حق با او و این دو از هم جدا نمی‌شوند تا بر حوض کوثر بر من وارد شوند.»
سیّد جواد
(آسمان بر کسی سایه نیفکنْد و زمین کسی را بر پشت خود نگرفت که راستگوتر از ابو ذر باشد) را به پاس این ویژگی والای او بیان فرمود.
|قافیه باران|
رسول خدا(ص) در روایتی دیگر، ابوذر را در زهد و فروتنی مانند عیسی‌بن مریم(ع) توصیف کرده است
|قافیه باران|
دیگران برای تبرئه ی عثمان، کوشیده‌اند تا به ابوذر تهمت سوسیالیست بودن و فکر اشتراکی داشتن و مخالفت با مالکیّت خصوصی بزنند، امّا علامه امینی در الغدیر، بحث مبسوطی در ردّ این اتهام دارد.
|قافیه باران|
از جمله نزاع وی با معاویه، اعتراض ابوذر به ساختن «کاخ سبز» معاویه است. وقتی که ابوذر این کاخ را در دمشق می‌بیند به وی می‌گوید: «ای معاویه، اگر این خانه را از مال مردم ساخته‌ای خیانت است و اگر از مال خود ساخته‌ای، اسراف است.»
|قافیه باران|
یا اباذر! مردمی در امت من بیایند و در ناز و نعمت زاییده و بزرگ شوند و همّشان، خور و خواب باشد و چرب زبانی کنند، آنها بدترین امت من هستند.
f_altaha
او معاویه را مورد خطاب قرار می‌داد که در زمانی که مسلمین در تنگدستی و مشقت هستند چرا به ساختن کاخ اقدام کرده است؟ اگر حکومتش مردمی است پس چرا برای خویش محافظ گزیده است؟ و چرا طلا و نقره می‌اندوزد؟
f_altaha

حجم

۶۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۸ صفحه

حجم

۶۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۸ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد