بریده‌هایی از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید (خلاصه کتاب)

فقر و ثروت هر دو زاده افکار ما هستند.

افرادی که زیاد صحبت می‌کنند، معمولی خیلی کم عمل می‌کنند. معقولیت واقعی معمولا از طریق فروتنی و سکوت شناخته می‌شود.

مانند یک فرد معمولی مقابل من ایستاد، اما یک چیز غیرعادی در حالت چهره‌اش بود که نشان دهنده عزم راسخ او برای رسیدن به چیزی بود که واقعا آرزویش را داشت. سال‌ها تجربه به من آموخته بود که اگر فردی واقعا چیزی را بخواهد به طوری که حاضر باشد آینده‌اش را به خاطر آن به خطر بیاندازد، قطعا موفق خواهد شد. فرصتی را که می‌خواست در اختیارش قرار دادم، چرا که می‌دیدم این ذهنیت را در خود ایجاد کرده که تا زمان موفقیت دست از تلاش برندارد. اتفاقاتی که پس از آن رخ داد شاهدی بود بر اینکه که تصمیم من اشتباه نبوده است.»

هنگامی که یک ایده برای اولین بار خلق می‌شود باید از آن مراقبت کرد، رشدش داد و به آن نیروی تازه تزریق کرد تا زنده بماند. به این ترتیب ایده خیلی زود خودش قدرتمند می‌شود و همه موانع را کنار می‌زند

نقطه آغاز همه دستاوردها، یک اشتیاق است. ثروت جذب افرادی می‌شود که ذهن‌شان برای جذب ثروت آماده شده باشد. فقر هم به سمت افرادی می‌رود که ذهن‌شان پذیرای آن باشد

ضعف دیگر انسان‌ها این است که همه کس و همه چیز را با تجربه‌های خودشان مقایسه می‌کنند. ممکن است به شکل احمقانه‌ای باور کنیم که محدودیت‌های خودمان معیار دقیقی برای مشخص کردن محدودیت‌های دیگران است. اما هر فردی مهارت‌های خاص خودش را دارد، چرا که هرکس این قدرت را دارد که چیزهایی را که به آن‌ها فکر می‌کند تحت کنترل بگیرد. مغز افکاری که در ذهن ما غالب هستند را جذب می‌کند. این جاذبه، نیروها، افراد و شرایط زندگی را که با این افکار غالب هماهنگ هستند به خود جذب می‌کند.

بزرگترین چیزی که به یک مرد انگیزه می‌دهد این است که بخواهد زن مورد علاقه‌اش را خوشحال کند یا برای یک زن برعکس. در واقع علاقه ذاتی مردها به خوشحال کردن زن‌ها، این قدرت را به زن‌ها داده است که از یک مرد معمولی، یک مرد موفق بسازند یا او را نابود کنند.