بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تس دوربرویل | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تس دوربرویل

بریده‌هایی از کتاب تس دوربرویل

نویسنده:تامس هاردی
انتشارات:نشر نو
امتیاز:
۴.۲از ۲۹ رأی
۴٫۲
(۲۹)
او برای دیگران یک هستی یا یک تجربه یا یک ساختار احساسی و عاطفی نبود ــ هرچه بود برای خودش بود. به‌علاوه، برای تمام موجودات بشری اطراف تس تنها یک فکر گذرا بود.
طلا در مس
«خوب، حالا کم یا زیادش مهم نیست، ولی حیف و صد حیف که این جریان فقط برای همین یکی پیش اومد ــ مخصوصا این. ولی خب، همیشه این‌جور جریانها برای خوشگلها پیش میاد! زشتها مثل کلیسا خطری سراغشون نمیره
طلا در مس
. از سایه‌ها ترسی نداشت، تنها فکرش خودداری از برخورد با آدمیان بود ــ یا به عبارت بهتر، خودداری از برخورد با آن مجموعه‌ای که جهان خوانده می‌شود و با اینکه در مجموع بسیار وحشت‌انگیز است در تک تک اجزاءِ خود نه تنها سهمگین نیست بلکه ترحم‌انگیز است.
طلا در مس
. اما کسی ممکن است بپرسد: پس فرشته نگهبان این دختر کجا بود؟ آن خدای اعتقاد ساده‌اش کجا بود؟
طلا در مس
«این برگ برنده‌ای که میگی چی چی هست؟ منظورت خون خونواده دوربرویله؟» «نه، کلّه‌پوک، خوشگلیشه... مثل اونوقتهای خودم!»
طلا در مس
؛ بچه کوچکتر گفت: «کاش طفلکی تس نمی‌رفت که خانم بشه!»
طلا در مس
پدر گفت: «من خوش ندارم بچه‌هام از خونه برند. رئیس خاندان منم، بقیه هستند که باید بیاند پیش من.» زن بیشعور بیچاره به‌لحنی تملق‌آمیز گفت: «ولی، جکی، خواهش می‌کنم بذارش بره. یارو گلوش پیشش گیر کرده ــ خودت که می‌بینی. بهش گفته دختر عمو. به‌احتمال زیاد می‌گیردش و خانمش میکنه
طلا در مس
فهم و شعور مادر در حد فهم و درک یک بچه سر به هوا بود: خودِ جون دوربی‌فیلد در میان این‌همه بچه‌ای که به امان خدا رها شده بودند بچه دیگری بود، و تازه بچه بزرگ خانواده هم نبود.
طلا در مس
«تس، گفتی این ستاره‌ها همه دنیاهای دیگه‌ای هستند؟» «آره.» «مثل همین دنیای خودمون؟» «درست نمیدونم، ولی خیال می‌کنم این‌طور باشند. مثل سیبهای روی درخت سیب زودرس خونه‌مون... بعضیهاشون سالم‌اند، چندتایی‌شون هم کرمو.» «ما تو کدوم یکیشون زندگی می‌کنیم، تو سالمهاشون یا تو کرموهاشون؟» «تو کرموهاشون.» «اینم بدشانسیه که وقتی این‌همه سالم هستند ما تو کرموهاشون زندگی کنیم!» «آره.»
طلا در مس
اگر رؤسای خانواده دوربی‌فیلد تصمیم می‌گرفتند که کشتی خانواده را از میان دریای دشواریها و مصائب و گرسنگی و بیماری و خفت و مرگ برانند، این پنج شش اسیر درمانده نیز ناگزیر بودند همان مسیر را با ایشان بپیمایند: آ
طلا در مس
این رفتن و باز آوردن شوهرِ بی‌دست و پا از میخانه یکی از خوشیها و لذتهایی بود که در میان چرک و کثافت و آشفتگی بچه‌داری برای خانم دوربی‌فیلد باقی مانده بود: می‌رفت و در میخانه یکی دو ساعت در کنار شوهرش می‌نشست و غم و ناراحتی مراقبت از بچه‌ها را از یاد می‌برد. در این گونه اوقات، زندگی در هاله‌ای خوشرنگ جا می‌گرفت.
طلا در مس
خانم سیمون دوبووار در بحث از ادبیات و فلسفه می‌گوید: «اما هنگامی که ژولین سورل و تس دوربرویل را ترک می‌کردم می‌گفتم که پرداختن به فلسفه وقت تلف کردن است»... (نقد حکمت عامیانه، ترجمه دکتر رحیمی).
طلا در مس

حجم

۳٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۸۴ صفحه

حجم

۳٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۸۴ صفحه

قیمت:
۲۱۰,۰۰۰
۱۴۷,۰۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد