بریدههایی از کتاب خطای دکارت: عاطفه، خرد و مغز انسان
۲٫۷
(۱۶)
موضوع اصلی کتاب خطای دکارت رابطه بین عاطفه و خرد است. برمبنای مطالعهام بر روی بیماران عصبشناختی که هم نقصهایی در تصمیمگیری داشتند و هم اختلالی در عاطفه، این فرضیه را ابراز کردم (که به فرضیه شاخص جسمی معروف است) که عاطفه در مدار خرد قرار دارد، و اینکه برخلاف آنچه معمولاً تصور میشود، میتواند به فرآیند خردورزی کمک کند و نه اینکه آن را آشفته کند. امروزه این ایده سبب نمیشود که کسی با تعجب ابرو بالا بیندازد
محمد طاهر پسران افشاریان
یک دهه بعد وضعیت بهطور کامل تغییر کرده است. در مدت نسبتا کوتاهی پس از انتشار خطای دکارت، دو عصبپژوه که در مورد عاطفه در حیوانات مطالعه کرده بودند کتابهای خودشان را منتشر کردند: مغز عاطفی (۱۹۹۶) نوشته لودو و علم اعصاب عاطفی (۱۹۹۸) نوشته ژاک پانکسِپ. دیگرانی هم این راه را ادامه دادند و بهزودی آزمایشگاههای عصبشناسی امریکا و اروپا توجهشان را به پژوهش عاطفه معطوف کرده بودند. فلاسفهای که این موضوع را زیرورو میکردند مخاطبان تازهای یافتند (مارتا نوسبام بهخصوص نمونه خوبی است) . و کتابهایی که از علم عاطفه بهره میبردند به صورت گستردهای پرطرفدار شدند (بهطور مثال، هوش عاطفی نوشته دانیل گُلمن) . عاطفه سرانجام جایگاه شایستهای را یافته بود که پیشگامان بلندآوازه ما آرزوی آن را داشتند، گو اینکه یک قرن به تأخیر افتاده بود.
محمد طاهر پسران افشاریان
اگر در حدود سال ۱۹۰۰ زنده بودیم، و به هر طریقی به موضوعات فکری علاقهای داشتیم، احتمالاً انتظار این را میکشیدیم که علم بهطور همهجانبهای به عاطفه بپردازد، و برای کنجکاوی فزاینده عمومی پاسخی قطعی بیابد. در دهههای پیش از آن چارلز داروین نشان داده بود که چهگونه برخی پدیدههای عاطفی در گونههای غیرانسان نیز وجود دارند، آن هم به اشکالی که به طرز چشمگیری قیاسپذیرند؛ ویلیام جیمز و کارل لانگه برای توضیح پردازش عواطف طرحی نوآورانه را به دست داده بودند؛ زیگموند فروید عواطف را به محور تحقیقاش در مورد حالات آسیبشناختی روان تبدیل کرده بود؛ و چارلز شرینگتون پژوهش عصب ـ تنکردی مدارهای مغزی را که در عاطفه دخیل هستند آغاز کرده بود. با وجود این، در آن زمان و مکان، هرگز تهاجمی همهجانبه به موضوع عاطفه آغاز نشد.
محمد طاهر پسران افشاریان
در بعضی شرایط، فکر کردن بیش از حد میتواند مزیت بسیار کمتری از اصلاً فکر نکردن داشته باشد. این نکته، زیبایی نقش عاطفه در جریان تکامل را نشان میدهد: فراهم کردن این امکان که موجودات زنده هوشمندانه اقدام کنند بدون آنکه هوشمندانه فکر کنند.
علی جلیلیان
در بعضی شرایط، فکر کردن بیش از حد میتواند مزیت بسیار کمتری از اصلاً فکر نکردن داشته باشد.
علی جلیلیان
عاطفه در مدار خرد قرار دارد، و اینکه برخلاف آنچه معمولاً تصور میشود، میتواند به فرآیند خردورزی کمک کند و نه اینکه آن را آشفته کند.
علی جلیلیان
اولین طرح من، به اصطلاح شاخصهای جسمی را با احساسهای غریزی آگاهانه یکی میگرفت، گرچه برای انواع نشانههای جسمی ناآگاهانه هم جا گذاشته بودم. دیگر اینکه واکنشهای هدایت پوستی را نه چون نشانههای جسمی بلکه چون شاخصی برای نشانههای عاطفی مدنظر داشتم. سرانجام، هرگز مطرح نکردم که عاطفه جایگزینی برای خردورزی است، فقط در پارهای از روایتهای سطحی اثر من، اینطور برداشت شده بود که گویا میگویم اگر به جای خرد از احساستان پیروی کنید همه چیز بهخوبی و خوشی پیش میرود.
محمد طاهر پسران افشاریان
مغز و بدن به صورت تفکیکناپذیری با مدارهای هدفدار زیستـ شیمیایی و عصبی یکپارچه شدهاند. دو مسیر اصلی ارتباط متقابل دارند. مسیری که معمولاً در ابتدا به ذهن خطور میکند از اعصاب پیرامونی حسی و جنبشی ساخته شده که سیگنالها را از تمامی قسمتهای بدن به مغز و از مغز به تمامی قسمتهای بدن میرسانند. مسیر دیگر، که کمتر به ذهن میآید، گرچه در جریان تکامل بسیار قدیمیتر است، جریان خون است؛ که سیگنالهای شیمیایی مثل هورمونها، ناقلهای عصبی، و تنظیمکنندهها را حمل میکند.
کاربر ۱۴۲۶۰۰۸عالی
پیشگفتار
اگر در حدود سال ۱۹۰۰ زنده بودیم، و به هر طریقی به موضوعات فکری علاقهای داشتیم، احتمالاً انتظار این را میکشیدیم که علم بهطور همهجانبهای به عاطفه بپردازد، و برای کنجکاوی فزاینده عمومی
roya rezaii
ترجمه این کتاب تقدیم میشود به آنتونیو داماسیو که برای من آنتوان چخوف دیگری است، این بار در آغاز قرن بیستویکم.
مترجم
roya rezaii
خطای دکارت
عاطفه، خرد، و مغز انسان
آنتونیو داماسیو
ترجمه: رضا امیررحیمی
انتشارات مهرویستا
roya rezaii
هرگز تمایلی نداشتهام که عاطفه را در تقابل با خرد قرار دهم، بلکه ترجیح میدهم که عاطفه در بدترین شرایط به خرد کمک کند و در بهترین شرایط با آن به گفت و گو بپردازد. هیچگاه عاطفه را نیز در برابر شناخت قرار ندادهام چون به تصور من عاطفه اطلاعات شناختی فراهم میکند، مستقیم و از طریق احساس
احسان رضاپور
حکمت زیادی در این باور عمومی وجود دارد، و من انکار نمیکنم که عاطفه کنترلنشده و نابجا میتواند منشأ عمده رفتاری نامعقول باشد. این را هم انکار نمیکنم که پیشداوریهای نامحسوسی که ریشه در عاطفه دارد میتواند خردِ از قرار معلوم عادی را مختل کند. بهعنوان مثال، اگر به بیماری گفته شود ۹۰ درصد کسانی که درمان معینی را پشت سر گذاردهاند بعد از پنج سال زنده ماندهاند احتمال بیشتری دارد که آن را ترجیح دهد، تا اینکه به او بگویید ۱۰ درصد مردهاند[ ۱ ]. گرچه پیامد آن دقیقا یکی است، این احتمال وجود دارد که احساسات برخاسته از ایده مرگ به رد گزینهای منجر شود که در زمینه دیگری از انتخاب مورد تأیید قرار میگرفت، بهطور خلاصه، استنتاجی نامنسجم و نامعقول متداول بوده است. این را که بیمنطقی از فقدان دانش نتیجه نمیشود این واقعیت تأیید میکند که در واکنش بیماران پزشک و غیرپزشک هیچ تفاوتی وجود ندارد.
محمد طاهر پسران افشاریان
موضوع اصلی کتاب خطای دکارت رابطه بین عاطفه و خرد است
rahman1467
موضوعی برای پژوهش را صرفا برجستهتر میکردند. رفتارگرایی، انقلاب شناختی، و علم اعصاب محاسباتی نیز بیتوجهی به عاطفه را چندان کاهش ندادند.
رویهمرفته، تا سال ۱۹۹۴ که خطای دکارت برای نخستین بار منتشر شد، این وضعیت امور کماکان ادامه داشت، گرچه پیش از آن زمینه وضعیت شروع به تغییر کرده بود. این کتاب تمام و کمال درباره علم مغزِ مربوط به عاطفه و درباره پیامدهای آن برای تصمیمگیری بهطور اعم و رفتار اجتماعی بهطور اخص بود. امیدوار بودم حرف خود را بیسروصدا بزنم و گوش شنوایی هم داشته باشم، اما به هیچوجه انتظار استقبال و مخاطبانی دقیق را نداشتم. اما در داخل و خارج مخاطبانی علاقهمند، دقیق، و بلندنظر یافتم، و پارهای از ایدههای این کتاب به اندیشه همکاران و مردم غیرحرفهای راه یافتند.
کاربر ۳۱۴۵۸۴۵
اولین طرح من، به اصطلاح شاخصهای جسمی را با احساسهای غریزی آگاهانه یکی میگرفت، گرچه برای انواع نشانههای جسمی ناآگاهانه هم جا گذاشته بودم. دیگر اینکه واکنشهای هدایت پوستی را نه چون نشانههای جسمی بلکه چون شاخصی برای نشانههای عاطفی مدنظر داشتم. سرانجام، هرگز مطرح نکردم که عاطفه جایگزینی برای خردورزی است، فقط در پارهای از روایتهای سطحی اثر من، اینطور برداشت شده بود که گویا میگویم اگر به جای خرد از احساستان پیروی کنید همه چیز بهخوبی و خوشی پیش میرود.
محمد طاهر پسران افشاریان
اولین طرح من، به اصطلاح شاخصهای جسمی را با احساسهای غریزی آگاهانه یکی میگرفت، گرچه برای انواع نشانههای جسمی ناآگاهانه هم جا گذاشته بودم. دیگر اینکه واکنشهای هدایت پوستی را نه چون نشانههای جسمی بلکه چون شاخصی برای نشانههای عاطفی مدنظر داشتم. سرانجام، هرگز مطرح نکردم که عاطفه جایگزینی برای خردورزی است، فقط در پارهای از روایتهای سطحی اثر من، اینطور برداشت شده بود که گویا میگویم اگر به جای خرد از احساستان پیروی کنید همه چیز بهخوبی و خوشی پیش میرود.
محمد طاهر پسران افشاریان
اولین طرح من، به اصطلاح شاخصهای جسمی را با احساسهای غریزی آگاهانه یکی میگرفت، گرچه برای انواع نشانههای جسمی ناآگاهانه هم جا گذاشته بودم. دیگر اینکه واکنشهای هدایت پوستی را نه چون نشانههای جسمی بلکه چون شاخصی برای نشانههای عاطفی مدنظر داشتم. سرانجام، هرگز مطرح نکردم که عاطفه جایگزینی برای خردورزی است، فقط در پارهای از روایتهای سطحی اثر من، اینطور برداشت شده بود که گویا میگویم اگر به جای خرد از احساستان پیروی کنید همه چیز بهخوبی و خوشی پیش میرود.
محمد طاهر پسران افشاریان
عاطفه در مدار خرد قرار دارد، و اینکه برخلاف آنچه معمولاً تصور میشود، میتواند به فرآیند خردورزی کمک کند و نه اینکه آن را آشفته کند.
mmajidi
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۲۳ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۲۳ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد