بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب روی ماه خداوند را ببوس | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب روی ماه خداوند را ببوس

بریده‌هایی از کتاب روی ماه خداوند را ببوس

نویسنده:مصطفی مستور
انتشارات:نشر مرکز
امتیاز:
۳.۷از ۵۲۷ رأی
۳٫۷
(۵۲۷)
باران خبر دانایی انسان رو آشفته می‌کنه و وقتی آگاهی کسی آشفته شد خود او هم درمانده می‌شه. دانایی پریشان از جهل بدتره چون به هر حال در ندانستن آرامشی هست که در دانستن نیست. مثلا شما اگه بدونید دچار نوعی بیماری هستید که تا چند ماه دیگه می‌میرید، چه احساسی خواهید داشت؟ کسانی احتمالا حتی مایلند پولی پرداخت کنند تا چیزهایی رو ندونند
phoenix
«بالاخره بارانِ خبر از خشک‌سالی جهل که بهتره.» ــ «موافق نیستم. باران خبر دانایی انسان رو آشفته می‌کنه و وقتی آگاهی کسی آشفته شد خود او هم درمانده می‌شه. دانایی پریشان از جهل بدتره چون به هر حال در ندانستن آرامشی هست که در دانستن نیست. مثلا شما اگه بدونید دچار نوعی بیماری هستید که تا چند ماه دیگه می‌میرید، چه احساسی خواهید داشت؟ کسانی احتمالا حتی مایلند پولی پرداخت کنند تا چیزهایی رو ندونند.»
nardoon
«خودت معنای زندگی رو بهتر از من می‌دونی. زندگی یعنی همین. نمی‌خوام دلداری‌ت بدم اما گاهی چیزهایی در زندگی ما اتفاق می‌افته که نمی‌تونیم از وقوع‌شون جلوگیری کنیم. می‌فهمی؟ نمی‌تونیم! نتوانستن در این جور وقت‌ها تنها توضیحی یه که می‌شه داد.»
مری و راه های نرفته اش
وقتی خداوند در معصومیتِ کودکانْ مثل برفِ زمستانی می‌درخشد تو کجایی یونس؟ واقعآ تو کجایی؟ شاید خداوند در هیچ جای دیگرِ هستی مثلِ معصومیتِ کودکی، خودش را این گونه آشکار نکرده باشد. من گاهی از شدتِ وضوحِ خداوند در کودکان، پُر از هراس می‌شوم و دل‌ام شروع می‌کند به تپیدن. دل‌ام آن قدر بلندبلند می‌تپد که بُهت‌زده می‌دَوَم تا از لای انگشتان کودکان خداوند را برگیرم.
مسلم عباسپور
«گرچه هستی خداوند ربطی به ایمان ما نداره اما احساس این هستی کاملا به میزان ایمان ما مربوطه.»
Ali Zargar
در تجربهٔ خداوند، برخلاف تجربهٔ طبیعت که قانون‌هاش بعد از آزمایش به دست می‌آد، اول باید به قانونی ایمان بیاری و بعد اون‌رو آزمایش کنی.
Ali Zargar
اگه خداوندی هست پس این همه نکبت برای چیه؟ این همه بدبختی و شر که از سر و روی کائنات می‌باره واسهٔ چیه؟
Ali Zargar
خداوند منشأ زندگیه و اگه کسی از این سرچشمه جداشد ذره‌ای از زندگی در او نیست.»
Hosseini
خوش‌بختانه هستی اون قدر سخاوت داره که دائم یک فرصت و یک شانس دیگه به شما می‌ده تا دوباره از صفر شروع کنید.
Hosseini
کلیدها به همان راحتی که در رو باز می‌کنند قفل هم می‌کنند
کاربر 27474
برای کسی که ایمان نداره متأسفانه خداوندی هم وجود نداره.»
مهدی بهرامی
فردا قرار ملاقات می‌گذاریم. رادیو، خبرهایی درباره کشتار رواندا و افغانستان و بوسنی و جنوب لبنان پخش می‌کند. من پشت به پنجره، هنوز روی کاناپه نشسته‌ام. چشم‌ام به ساعت رومیزی می‌افتد که از کار افتاده و زمان نامربوطی را نشان می‌دهد. رادیو می‌گوید فردا هوا دو درجه سردتر می‌شود.
مهدی بهرامی
شرایط اقدام به قتل یا خودکشی زمانی به وجود می‌آید که فرد امکان گریز از وضعیت ناهنجار و دشواری را که در آن گرفتار شده است ناممکن بداند. موقعیت بحرانی می‌تواند معضلی باشد که شخص از حل آن ناتوان است یا گمان می‌کند که ناتوان است. در چنین شرایطی ذهن او برای رهایی از بحران و در واقع برای حل مسئله دو راه‌حل غیرطبیعی را ممکن است انتخاب کند. در راه‌حل اول او می‌کوشد تا صورت مسئله را پاک کند. در این حالت اگر مانعِ انسانی وجود داشته باشد معمولا قتل رخ می‌دهد. در راه‌حل دوم، سوژه بنا بر دلایلی نمی‌تواند صورت مسئله را پاک کند. در چنین موقعیتی او اقدام به محوکردن حل‌کنندهٔ مسئله می‌گیرد. در این وضعیت پدیدهٔ خودکشی رخ می‌دهد.
مهدی بهرامی
«کلیدها به همان راحتی که در رو باز می‌کنند قفل هم می‌کنند. مثل این که فلسفه بدجوری در رو بسته.»
مهدی بهرامی
با خودم فکر می‌کنم پرویز سه جمله است: «پرویز فکر نمی‌کند. پرویز شاد است. پرویز راحت است.»
پرنیان
شک کردن مرحله خوبی در زندگیه اما ایستگاه خیلی بدیه.
montazerh82
نوشته‌های پارسا را خواندم. گمان می‌کنم او عاشق شده بود. اما فکر نمی‌کنم خودکشی او ربطی به معشوق‌اش داشته باشد. احتمالا او خودکشی کرد چون دَرک‌اش کوتاه‌تر از ارتفاع عشق بود. او به جای کنترل بر عشق، مغلوبِ مفهومی شد که برای او تازگی داشت. او نه از معشوق، که از عشق به شدت شکست خورد. حتی چنین به نظر می‌رسد که معشوق‌اش کوشیده بود تا او را در فهم عشق یاری دهد اما ذهنِ پارسا نتوانسته بود همهٔ ابعاد و پیچیدگی‌های معنای عشق را درک کند. گویی عشق چنان غریب بر پارسا تابیده بود که با خط‌کش‌های او اندازه نمی‌شد و به همین سبب او قادر نبود آن را در کنار بقیهٔ چیزها در آن کتاب دست‌نویس‌اش بچیند. همچنان که یونس، تو نمی‌توانی معنای خداوند را در کنار بقیهٔ معناهای زندگی‌ات بچینی.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
در ندانستن آرامشی هست که در دانستن نیست.
Parinaz
«کلیدها به همان راحتی که در رو باز می‌کنند قفل هم می‌کنند. مثل این که فلسفه بدجوری در رو بسته.»
آن شرلی
مدرک‌ام، شغل‌ام، شهرت‌ام، عشق‌ام و آینده‌ام به یک مرده گره خورده است. هیچ وقت این همه خوشبختی در یک نقطه جمع نشده بود. آن هم در یک مرده
aseman

حجم

۹۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

حجم

۹۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان