بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یادت باشد٫٫٫ | طاقچه
کتاب یادت باشد... اثر محمدرسول ملاحسنی

بریده‌هایی از کتاب یادت باشد...

امتیاز:
۴.۸از ۲۲۷۶ رأی
۴٫۸
(۲۲۷۶)
زن مثل گل می مونه، حساسه.
ــسیّدحجّتـــ
گریۀ تو دل من را لرزاند، اما ایمان من را نمیلرزاند!
چڪاوڪ
تنها جایی که دوست نداشت شانه‌به‌شانه هم راه برویم مزار شهدا بود. می‌گفت: "ممکنه همسر شهیدی حتی اگر پیر هم شده باشه ما رو ببینه و یاد شهیدشون و روزایی که با هم بودن بیفته و دل‌تنگ بشه. بهتره رعایت کنیم و کمی با فاصله راه بریم."
Nerd
همین‌که رسیدیم قزوین، حمید آه بلندی کشید و گفت: "آخیش! راحت شدیم. دلم برات تنگ شده بود خانومم!" با تعجب پرسیدم: "ما از هم جدا نبودیم که؟" گفت: "جلوی بقیه نمی تونستم راحت بهت نگاه کنم. اما الآن راحت شدم. میدونی چقدر دل‌تنگی کشیدم." اعتقاد داشت این طور جاها چون افراد مجرد بین ما هستند، ما که متأهلیم باید خیلی رعایت کنیم تا مبادا دل کسی بشکند.
ناشناس
پیچیده در تمام تنم مثل پیچکی، دردی شبیه درد رسیدن به انتها!
چڪاوڪ
گاهی ساده‌بودن قشنگ است!
"Shfar"
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود!
ماهی
"حدیث داریم کسی که بدون وضو می‌خوابه چون مرداریه که بسترش قبرستانش می‌شه، ولی کسی که وضو می‌گیره بسترش مثل مسجدش می‌شه که تا صبح براش حسنه می‌نویسن."
ツAlirezaツ
پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (س) میشود؛ گریۀ ناخواستۀ این دختر، دل او را میلرزاند؛ به این دختر -به خانمش- میگوید که ّ گریۀ تو دل من را لرزاند، اما ایمان من را نمیلرزاند! و آن خانم میگوید که من مانع رفتن تو نمیشوم. من نمیخواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمۀ زهرا سرافکنده باشم!
_SOMEONE_
"به نیت همه اموات."
ــسیّدحجّتـــ

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

صفحه قبل
۱
۲
...
۹۶صفحه بعد