بریدههایی از کتاب کرامات حضرت مهدی (عج)
۴٫۱
(۴۳)
افسوس که عمری پی اغیار دویدیم
از یار بماندیم وبه مقصد نرسیدیم
سرمایه زکف رفت وتجارت ننمودیم
جز حسرت واندوه متاعی نخریدیم
شاها ز فقیران درت روی مگردان!
بر درگهت افتاده به صد گونه امیدیم
Hadis🌸
افسوس که عمری پی اغیار دویدیم
از یار بماندیم وبه مقصد نرسیدیم
سرمایه زکف رفت وتجارت ننمودیم
جز حسرت واندوه متاعی نخریدیم
شاها ز فقیران درت روی مگردان!
بر درگهت افتاده به صد گونه امیدیم
Hoseyn Mohtadi
آقای دکتر کیهانی با تعجب به من گفت: حاج آقا! چه کار کردی که دیگر اثری از زخمها وجود ندارد؟
عرض کردم: به کسی پناه بردم که همه درماندگان به آن پناه میبرند؛ توسل به مولایم صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه پیدا کردم.
کاربر ۸۴۶۵۴۱
زن سلام کرد وبدون هیچ مقدمهای گفت: من نذر کردهام که اگر امامزمان عجل الله تعالی فرجه امشب بچهام را شفا دهد، پنج هزار تومان بدهم. حالا اول میخواهم هزار تومان بدهم.
پرسیدم: آمدی که امتحان کنی؟
گفت: پس چه کنم؟
بلافاصله گفتم: نقدی معامله کن؛ با قاطعیت بگو این پنج هزار تومان را میدهم وشفای بچهام را میخواهم!
کمی فکر کرد وگفت: خیلی خب، قبوله. وبعد پنج هزار تومان را داد؛ قبض را گرفت ورفت.
خاکپایدوستدارانخدا
گفتم که روی خوبت، از من چرا نهان است؟
گفتا تو خود حجابی، ورنه رخم عیان است
مقداد
آن شب در خواب، امامزمان عجل الله تعالی فرجه را دیدم که فرمود: من مسجدی به دست خود بنا کردهام. بیا آنجا متوسل شو!» ودر همان حال مسجد جمکران مورد نظرم بود.
کاربر ۸۴۶۵۴۱
وهمان لحظه لطف ایشان شامل حالم شد وبه من فرمود: شما خوب شدید! بروید وبه دیگران بگویید که برای فرج من دعا کنند که ظهور ان شاء الله نزدیک است.
کاربر ۸۴۶۵۴۱
گفتم که روی خوبت، از من چرا نهان است؟
گفتا تو خود حجابی، ورنه رخم عیان است
seyed mostafa
ما گرفتار سر زلف تو هستیم ای دوست
رشته مهر ز اغیار گسستیم ای دوست
برگرفتیم دل از غیر تو جانا! امّا
دل بر آن عشق گرانبار تو بستیم ای دوست
تا اسیر غم جانسوز تو گشتیم همه
از غم عالم هستی همه رستیم ای دوست
جلوه کن جلوه، ایا دلبر یکتا! که دگر
شیشه صبر وتحمّل بشکستیم ای دوست
کاربر ۹۴۶۳۷۸
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه