بریدههایی از کتاب راز رضوان؛ زندگینامه و خاطرات سردار مقاومت اسلامی عماد مغنیه (حاج رضوان)
۴٫۷
(۲۴۱)
وقتی مسئله ولایت فقیه مطرح میشود، معمولاً برخی افراد از ارادت زبانی و بحث نظری و فکری، فراتر نمیروند؛ اما وقتی به حاج رضوان میرسیم، میبینیم که او نه فقط در حرف، بلکه با تمام وجود، به ولایت فقیه اعتقاد دارد.
با اینکه حاج رضوان هزاران وسیله و عنصر قدرتمند از سلاح حزبالله را دراختیار داشت، اما در مواجه با کوچکترین مسائل هم به رهبر بزگوار، حضرت آیت الله خامنهای رجوع میکرد؛ تا وظیفه شرعی خود را در آن مسئله نیز بداند.
میگفت: در مقابل ولایت، همه چیز و همه کس، هیچ هستند، زیرا ولایت، هدف و مسیر زندگی او بود.
کاربر ۱۵۱۳۸۱۷
«در ایران، به مردمی که همراه امام هستند گروه حزبالله میگویند و امام به آنان اطمینان دارد.»
منمشتعلعشقعلیمچکنم
انسانهای بزرگ کریم هستند، ولی حاج رضوان در آن درجهای از کرامت قرار داشت که وقتی شهید شد حتی یک خانه از خود نداشت!
zaraakra
پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و یارانش که در راس آن آیت الله خامنهای بود، هدیه و موهبتی از جانب خداوند پس از قراردادهای کمپ دیوید برای امت اسلامی بود.
zaraakra
آنچه که ما از شخصیت «عماد» به دست آوردیم، این بود که او یک اعجوبه بود!
Bi vafa
یکی از کارهایی که حاج عماد میکرد مترجمی بود. او در ایران فارسی را با لهجههای مختلف یعنی اصفهانی، مشهدی و... صحبت میکرد! اصفهانی صحبت کردنش را خودم دیده بودم.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
مدتی بعد طی مذاکرتی که با میانجی آلمانی برگزار شد. باقی مانده جسد ایلیا با پیکرهای چهل نفر از شهدای مقاومت و همچنین شصت زندانی لبنانی معاوضه میشد!
منمشتعلعشقعلیمچکنم
سنگرهای اسرائیلی بتونی بود که فقط اندازه یک هواکش، حدود نیم در نیم باز بود. بچههای حاج عماد، از همین جا موشک تاو و آر پی جی را میزدند و سنگر میرفت روی هوا.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
اسرائیل سقوط خواهد کرد
Rezvan
فالانژیستهای لبنانی، در یکی از همین بازرسیها، چهار دیپلمات ما را بازداشت کرده و به نقطه نامعلومی منتقل میکنند.
بعد از اسارت احمد متوسلیان، «عماد» که از شرایط میدانی در لبنان، بهتر از بقیه بااطلاع بود، بسیار تلاش کرد تا در همان فرصتی که «احمد» و سه عزیز دیگر، دست «فالانژها» بودند، با یک عملیات بتواند آنها را آزاد کند، اما به او اجازه داده نشد!
دیپلماسی مذاکره در خصوص آزاد سازی «متوسلیان» به کار گرفته شد و اجازه عملیات ندادند. نتیجه این شد که امروز سی و چند و سال از اسارت «احمد» میگذرد و هیچ خبری از او و همراهانش نیست.
نمونه مشابه چنین اتفاقی در بعلبک افتاد. دو تن از فرماندهان عزیز ما را همان گروه به اسارت گرفتند. آقایی به نام «هاشمی» و یکی از دوستان ایشان، که همین آقای «هاشمی» بعدها در عملیات «والفجر مقدماتی» به شهادت رسید.
حدود ۴۸ ساعت بعد از اسارت این دو عزیز توسط «فالانژها»، عملیاتی توسط نیروهای «عماد» انجام شد.
طی آن عملیات، چند تن از فرماندهان فالانژ دستگیر شدند و دوازده ساعت بعد، عملیات تبادل انجام و آن دو نفر آزاد شدند.
__mr__
میگفت: در مقابل ولایت، همه چیز و همه کس، هیچ هستند، زیرا ولایت، هدف و مسیر زندگی او بود.
zaraakra
از دیگر کارهایی که در ایام این حج انجام میداد این بود که، تصاویری از حضرت امام (ره) که پشت آنها چسب داشت تهیه کرده بود و آنها را به پشت لباس پلیسهای سعودی میچسباند. آنها در حالی که عکس امام به لباسهاشان بود در میان مردم میچرخیدند و زمانی هم که متوجّه میشدند نمیفهمیدند چه کسی عکس را به لباسشان چسبانده است!
منمشتعلعشقعلیمچکنم
جوانان لبنانی، عملیات استشهادی را از شهید حسین فهمیده آموختند. امام خمینی (ره) به عنوان مقتدای نیروهای حزبالله، از حسین فهمیده به عنوان «رهبر» یاد کرد
zaraakra
شما دیدید که خرمشهر سقوط کرد، ترسیدیم خبرش برای وجود امام ره ضرر داشته باشد وقتی امام ایستاد برای نماز و آرام گفت خرمشهر سقوط کرده که کرده پس میگیریم، الله اکبر! این نشانه قدرت تعلق اس
منمشتعلعشقعلیمچکنم
فراتر از آنچه گفتم او فردی فرا مذهب بود، یعنی تمامی مرزهای وچارچوبهای سنی وشیعه را پشت سر گذاشته بود. او از همه سنی تر و از همه هم شیعی تر بود. اما تمامی این گرایشها را زیر چتر وحدت انجام میداد. وی معتقد بود که همه در مبارزه با دشمن در یک سنگر قرار داریم. به حق، او توانایی شگرفی در شکستن مرزهای مذهبی وطایفهای داشت.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
امّا «عماد» از کنار این ترور ساده عبور نکرد. در تحقیقات انجام گرفته توسط حزبالله به دنبال این حادثه، سر نخ ماجرا به فردی به نام «محمد الحلاق» رسید که به عنوان مزدور اسرائیل برای این رژیم جاسوسی میکرد.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
نگاهم افتاد به کتابی که قبل از سفر، از کتابخانه یکی از نزدیکانم امانت گرفته بودم. کتاب «نفحات محمدیه» نوشته «شیخ محمّد جواد مغنیه» را برداشتم. کتاب را باز کردم و حدیثی از پیامبر خواندم که در جواب سؤال یکی از صحابه، درباره بهترین زنان فرموده بودند: بهترین زنان کسی است که بارور، با محبت، نزد همسرش خار و نزد خانواده اش سربلند باشد.
هنوز متن این حدیث را حفظ هستم. حدیث را خواندم، اما چیز زیادی از آن نفهمیدم. به پایین صفحه نگاه کردم. شیخ «محمّد جواد» توضیح داده بود: زنی نزد خانواده سربلند است که بر سختیها شکیبا باشد و شکایتی نکند.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
به بچهها گفتم که این شرایط ایجاد شده و این سختیها وجود دارد. امّا اگر در برابر آنها تسلیم شوید، شکست خودتان را پذیرفتهاید.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
یک بار در حدود چهارده یا پانزده سالگی اش بسیار دیر به خانه آمد. خیلی نگران شدم. تلفن همراه و اینگونه وسائل هم نبود که با عماد تماس بگیرم.
آن شب جلسهای با حضور شهید «دکترچمران» برگزار شده و دکتر سخنرانی کرده بود، «عماد» محو کلام و نگرش دکتر شده بود و برای همین دیر به خانه برگشت. همین که در را باز کردم، یک سیلی به صورتش زدم و گفتم: «تا حالا کجا بودی؟ الان هم برو هم آن جا که بودی!» بعد هم در را محکم به هم زدم.
«عماد» هم سرش را پایین انداخت و رفت
منمشتعلعشقعلیمچکنم
حاج عماد اهمیت زیادی به نماز و نماز اول وقت میداد. او در زمان پیگیری مسائل جهاد و جنگ، پیشرفت و خودسازی را رها نمیکرد.
Arsalan.kh
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان