حسین جان! ای کاش در روز عاشورا بودیم و جان خود را سپر بلای فرزندانت میکردیم.
سیّد جواد
به بازار عمل، با دست خالی
من و مهر تو یا مولَی المَوالی
بَدَم امّا شما را دوست دارم
همین باشد مدال افتخارم
سیّد جواد
عزیزان! باز ایام عزا شد
لوای شاهِ دین از نو بهپا شد
محرّم آمد و ذرّات عالم
عزادار شهیدِ کربلا شد
در این مه تا به ابرو فرق اکبر
ز تیغ مُنقذ بیدین دو تا شد
گلوی اصغرِ بیشیر، پرخون
به روی دست بابش از جفا شد
دو دست حضرت عباس از تن
برای جرعه آبی جدا شد
چو نی نالد «صغیر» از این ستمها
که بر آل نبی در نینوا شد
صغیر اصفهانی
سیّد جواد
بیا امشب نگاهی هم به من کن
که مسکین و فقیرم، ای حسین جان
سیّد جواد
هزار و سیصد و اندی گذشت سال و هنوز
چو لاله بر دلِ خونینِ شیعه داغِ حسین
سیّد جواد
سلام من به مُحَرَّم
سیّد جواد
از آن ترسم حریمت را نبینم
در این هجران بمیرم، ای حسین جان
سیّد جواد
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعیست که جانها همه پروانه اوست
هر کجا مینگرم نورِ رُخش جلوهگر است
هر کجا میگذرم جلوه مستانه اوست
سیّد جواد
عزادارم، عزادار حسینم
شب و روز از برایش سوگوارم
به جز عشق حسین، چیزی ندارم
سیّد جواد
مرا اشک عزایش آبرو داد
دلم را از سیاهی شستشو داد
نمک پرورده این خاندانم
به جز این در، درِ دیگر ندارم
سیّد جواد
یالَیتَنا کنّا مَعَک فَنَفُوزُ فَوزاً عَظیماً
سیّد جواد
قربون کبوترای حرمت
قربون این همه لطف و کرمت
از روزی که با تو آشنا شدم
مورد مرحمت خدا شدم
wipus am