بریده‌هایی از کتاب ۲،۸۶۷ کلمه دانایی ۱

اگر تعداد سال‌های عمرت را نمی‌دانستی، به نظر خودت چه سنی داشتی؟

ناکامی‌هایت را روی سر کسانی که بیش از همه دوستشان داری، خالی نکن

وقتی غصه به‌تنهایی کافی است، ناامیدی چرا

هر کسی در زمینه‌ای استعداد خداداد دارد

دانش از پی شروع می‌شود. باید آجر روی آجر بگذاری تا به بامش برسی

پیش از عصبانیت، تا ۱۰ بشمار

دیگران تو را همان‌قدر به‌حساب می‌آورند که خودت به‌حساب می‌آوری

تجربه، معلمِ سخت‌گیری است

وقتی سعادت خود را به دیگران واگذار می‌کنیم، تضمینی در بازپس گرفتن آن نیست *

بوی خوش می‌تواند خُلقت را خوش کند

پیش از هیاهو کردن، اول از خودت بپرس آیا ارزشش را دارد؟

انتقاد نکن، محکوم نکن، شکایت نکن

هیچ زمانی بهتر از زمان حال نیست

ز چیزهایی که همراه هم مزه می‌دهند لذت ببر، مثل بیسکوئیت و شیر، کرهٔ بادام زمینی و ژله، پیتزا و نوشابه

هیزمت را خودت بشکن، به این ترتیب دو بار گرم خواهی شد

اشتباهات‌ات را نادیده نگیر

بگذار دیگران بدانند که پای چه چیز می‌ایستی و پای چه چیز نمی‌ایستی

رؤیاهای بزرگ در سر داشته باش

برای پول درآوردن، پول لازم است

عشق توقعات بزرگ با خود دارد