بریده‌های کتاب عشق و دیگر هیچ
کتاب عشق و دیگر هیچ اثر الکساندرا کلانتای

کتاب عشق و دیگر هیچ

امتیاز:
۳.۸از ۴ رأی
۳٫۸
(۴)
«تنها عشقی که راست راستی برایش احترام قائلم، عشق مادر است؛ چون تنها عشق خالی از خودخواهی است.»
پویا پانا
زندگی با کسی که با او ازدواج نکرده‌اید زنجیرهای بیش‌تری از ازدواج قانونی به دست و پای آدم می‌بندد.
پویا پانا
سال تابستان درست مثل زمان پیش از ماجرای عاشقانه‌شان بود. در آن هنگام دیدار از خانهٔ مرد و احساس اینکه در آنجا مهمان عزیزی است، هنوز لذت‌بخش بود و آنجا، در آن منطقهٔ ییلاقی پردار و درخت، دور از کار و تعهداتش در خانه، برای ناتاشا راحت بود که با آنیوتا صحبت کند. آن سال تابستان ناتاشا و سنیا رابطهٔ عاشقانهٔ بهاری را از سر گرفتند. یکدیگر را زیاد می‌دیدند، اما ناگزیر در همراهی با دیگران، که همین جذبهٔ اسرارآمیز خاصی به ملاقات‌هاشان می‌داد: بر میلشان می‌افزود و هر روز تازه را از شیرینی رنج و انتظار می‌انباشت. وقتی یکدیگر را می‌دیدند، دور از چشم اغیار دست یکدیگر را نوازش می‌کردند. نزدیکی دائمی‌شان میلی را برمی‌انگیخت که ارضای آن محال بود، پس به جای آن نگاه‌های طولانی زیرچشمی گویاتر از هر کلامی می‌نشستند و نیم‌لبخندها و اشاراتی که فقط خود درمی‌یافتند و تا دیروقت شب از سیاست و کارشان حرف می‌زدند، که این هم چه خوب بود. درست مثل دو رفیق حزبی حتی بحث‌های سیاسی هم می‌کردند.
کاربر ۲۹۹۲۱۱۸

حجم

۱۶۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۶۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۴۰,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد