بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رباعیات خیام | صفحه ۸۸ | طاقچه
کتاب رباعیات خیام اثر عمر خیام

بریده‌هایی از کتاب رباعیات خیام

نویسنده:عمر خیام
انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۳۱۷ رأی
۴٫۶
(۳۱۷)
آن قصر که با چرخ همیزد پهلو بر درگه آن شهان نهادندی رو دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای بنشسته همی گفت که کوکوکوکو
amir sr
در کارگه کوزه‌گری کردم رای، بر پلهٔ چرخ دیدم استاد به‌پای، می‌کرد دلیر کوزه را دسته و سر، از کَلّهٔ پادشاه و از دست گدای!
H
* چون مُرده شوم، خاکِ مرا گُم سازید، احوالِ مرا عبرتِ مردم سازید؛ خاک تن من به باده آعشته کنید، وَز کالبدم خشتِ سَرِ خُم سازید.
H
ای صاحب فتوی، ز تو پرکارتریم، با این‌همه مستی، از تو هشیارتریم؛ تو خونِ کسان خوری و ما خونِ رَزان، انصاف بده؛ کدام خونخوارتریم؟
H
دنیا دیدی و هرچه دیدی هیچ است، و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است، سرتاسرِ آفاق دویدی هیچ است، و آن نیز که در خانه خزیدی هیچ است.
H
برخیز و مخور غمِ جهانِ گُذران، خوش باش و دمی به شادمانی گذران در طَبْعِ جهان اگر وفایی بودی، نوبت به تو خود نیامدی از دگران.
H
ایّامِ زمانه از کسی دارد ننگ، کاو در غمِ ایّام نشیند دلتنگ؛ می خور تو در آبگینه با نالهٔ چنگ، ز آن پیش که آبگینه آید بر سنگ!
H
* ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم، وین یک‌دمِ عمر را غنیمت شمریم؛ فردا که ازین دیْر کُهَن درگذریم؛ با هفت‌هزارسالگان سربه‌سریم.
H
گردون نِگَری ز قدّ‌ِ فرسودهٔ ماست، جیحون اثری ز اشکِ پالودهٔ ماست، دوزخ شَرَری ز رنجِ بیهودهٔ ماست. فردوس دمی زِ وقتِ آسودهٔ ماست.
H
جامی است که عقل آفرین می‌زندش، صد بوسه زِ مِهْر بر جَبین می‌زندش؛ این کوزه‌گر دَهْر چنین جامِ لطیف می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش!
sarah

حجم

۲۶۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

حجم

۲۶۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان