بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مراجعی که مرا تغییر داد | طاقچه
تصویر جلد کتاب مراجعی که مرا تغییر داد

بریده‌هایی از کتاب مراجعی که مرا تغییر داد

۴٫۳
(۹)
بدبخت‌ترین مردم آن‌هایی هستند که از زندگی معمولی و واقعی خود گریزان‌اند، گویی این معمولی بودن نشانه حقارت و شرمندگی آنها است.
armiti
«اگر درمانگران دست از خجالت کشیدن و پنهان کردن آسیب‌پذیری خودشان بردارند و آن را بپذیرند، برای خود و مراجعان‌شان بسیار مفیدتر و کارآمدتر خواهند بود.
saina seyedizadeh
گاهی یک حامی باید به صدای قلب خود اعتماد کند و مسیری را پیش گیرد که با خواستههای مقام ارشد او مغایر باشد. پرومتیوس موفق شد دروازه حفاظت‌نشده‌ای را در کوه المپوس پیدا کند، مخفیانه به آن وارد شده و از آتش‌هایی که در دریچه رو به خورشید شعله‌ور بودند، پاره آتشی بدزدد و آن را برای تأمین گرما و روشنایی به انسان‌ها ببخشد.
daily.marya
بدبخت‌ترین مردم آن‌هایی هستند که از زندگی معمولی و واقعی خود گریزان‌اند
saina seyedizadeh
حالا من می‌توانم از روی اندوهم به‌گونه‌ای پرده بردارم که پیش از این قادر به انجام آن نبودم. اینک من به قدرت و جادوی پذیرش توسط دیگران برای تسکین یافتن واقفم». از آن زمان به بعد، کیرشن باوم قادر بود آنچه را از این تجربه آموخته بود، به حیطه عواطف و احساسات و شرایط دیگر زندگی نیز تعمیم دهد و به‌کار گیرد: «حالا بیشتر قادر هستم به کسی که به من نزدیک است و عصبانی شده، اجازه دهم تا عصبانیت خود را ابراز کند؛ بدون اینکه در وجود خودم به دفاع کردن یا عصبانی شدن نیازی ببینم. به این موضوع پی برده‌ام که در بسیاری موارد خواسته افراد فقط ابراز عصبانیت‌شان است و به پاسخگویی من و توجیه و تلاش برای آرام کردن آنها نیازی ندارد.
سمانه انصاف جو
او به درمانگرانی که ادعا می‌کنند از این تجربه چیزی به‌دست نمی‌آورند، با تعجب نگاه می‌کند. او می‌گوید: «مگر چنین چیزی ممکن است، اگر شما تمام حضور خود را در اختیار مراجع بگذارید، اگر در مقام حرفه‌ای خود به‌عنوان یک انسان ظاهر شویم و برای تجربه آنچه مراجعان به ما ارائه می‌دهند آماده باشیم، بنابراین به جز رشد کردن در این روند برای ما راهی باقی نمی‌ماند».
سمانه انصاف جو
لارا براون نیز به‌خوبی به‌یاد می‌آورد چگونه زندگی شخصی‌اش تحت‌تأثیرمراجعان، متحوّل شده است. براون اذعان می‌دارد: «در روند درمانگری، یک واقعیت اجتناب ناپذیر وجود دارد. هر ملاقات با شخصی جدید برابر با تغییراتی در ما است. این ملاقات‌ها ما را متحوّل می‌کنند. چطور می‌شود یک درمانگر بود و از طرق مختلف و در زمینه‌های مختلف عمیقاً تحت‌تأثیر و تحول قرار نگرفت.»
سمانه انصاف جو
در این جلسه لنک‌تن از هیچ روش یا مداخله درمانی استفاده نکرد و فقط در لحظاتی هراس‌انگیز و پرمخاطره در کمال صمیمیت در کنار لیزا قرار گرفت. لنک‌تن به‌یاد می‌آورد: «این یک تجربه بسیار عجیب بود. من برای اینکه بدانم چگونه عمل کنم، هیچ الگویی نداشتم. من تنها در کنار او ماندم و با این کار احساس کردم که حس انسانیت در من بالغ‌تر شده است.
سمانه انصاف جو
لیزا که تا آن لحظه از زندگی‌اش خشم خود را پنهان کرده بود، حال با آن هیکل عظیم و با تمام قدرت خانه مقوایی و مجسمه‌های داخل آن را که با دقت بسیار ساخته بود، زیر پاهایش له می‌کرد. لنک‌تن که دیگر قادرنبود تشخیص دهد که آیا لیزا از کنترل خارج شده یا این فقط یک کاتارسیز (برون‌ریزی احساس) است، به او خیره شده بود. با این حال لنک‌تن سعی کرد آرامش خود را حفظ کند. او می‌دانست که در آن لحظه بازداشتن لیزا یا توضیح هر چیزی برای او بی‌فایده است. او صحنه بیرون‌ریزی احساسات، انرژی و خشمی را شاهد بود که در تمام طول زندگی لیزا در قالب بدن او ذخیره شده بود. لیزا به‌معنای حقیقی کلمه درحال انفجار بود.
سمانه انصاف جو
دستیابی به این بینش موجب کشف یکی از موضوعات اصلی کتاب مردان مریخی، زنان ونوسی شد: «زمانی‌که زنان غمگین بوده و مشکلات‌شان را با شما در میان می‌گذراند، الزاماً به این معنا نیست که از شما درخواست راه‌حل کرده‌اند. آنها تنها به یک شنونده دلسوز نیاز دارند که بتواند تجربه آنها را درک کند. تنها چیزی که آنها نمی‌خواهند این است که شخصی را به‌منظور برطرف کردن مشکل برای‌شان استخدام کنید!»
سمانه انصاف جو

حجم

۴۱۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۴۱۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۱۶۱,۰۰۰
۸۰,۵۰۰
۵۰%
تومان