بریدههایی از کتاب شقایقانگی
۴٫۲
(۱۹)
بهترین حادثه ی زندگی من اما...
اتفاقی که نیافتاد شدی، پس من هیچ!
|ݐ.الف
باز تو نیستی و چون بچه بهانه میکنم
باز به چشمان ترم، خلقِ ترانه میکنم
باز چو تیر میشوم، دلت نشانه میروم
باز چو سنگ میشوی، باز کمانه میکنم
چو بشکنی دل مرا، نه از تو من، به زیر لب
باز گلایه هایی از رسم زمانه میکنم
چو روزم از چشم تو کم، به شب به زیر آسمان
باز ستاره های دورتر نشانه میکنم
تو جان بخواه و بعد آن عقب بمان نظاره کن
که من نثار جان خود چه عاشقانه میکنم
Fatemeh
اگر این جمله روحی داشت یا جانی شبیه ما
بسوزم جان و جانانِ «کسی با من نمیماند»
(:Ne´gar:)
با منِ بی وطن و خانه بر دوش بگو
چاره جز رفتن بود؟ من مقصر بودم؟
(:Ne´gar:)
او خداوند شعر من شده بود
من از آن روز زندگی کردم
یاش
بشنو از نی چون حکایت میکند
~sahar~
عشق و آرامش؟ این دو کجا کی بهم ساختند؟
~sahar~
تمام هستی من آن یک اشتباهش برد
~sahar~
قلب من زود شکست، نیست از شیشه ولی
قلب تو آهن بود؛ من مقصر بودم؟
tahmine
در جواب منکرانِ عاشقی
باز دل بر عشق تو اقرار کرد
Negin
در جماعت های بسیاری هنوز آری که بِن
ملجمی پشت علی هست که من میدانم
Negin
امروز راه و رسم خیاطی به من آموخت
بشکافت قلبم آنکه چشمانش غزل میدوخت!!!
|ݐ.الف
عمر من کوتاه و شیرین شد از آن روزی که من
لحظه های بی تو بودن را ز عمرم کاستم
|ݐ.الف
مردهای دیدم که بیچاره خودش
درپی شمع مزارش رفته بود
|ݐ.الف
یک نفر از همه ی عطرفروشان جهان
عطر جامانده ی در شال تورا میپرسد
|ݐ.الف
بی گناه است و خوب میدانم
انتخابش نمودنت را من
بیخود اما ز چشم او بینم
از کنارم ربودنت را من
|ݐ.الف
اولین زن و آخرین شاید!
او کسی قبل و بعد حوا بود
|ݐ.الف
با خودش تنها نشسته، میشمرد
دشنههایی که نثارش رفته بود
مردهای دیدم که بیچاره خودش
درپی شمع مزارش رفته بود
Lea
عشق ورزیدم و ورزیدم وبا این همه عشق
نیک دانم که خود انداختم از چشمانت
~sahar~
مرگِ آنی زیباست، تو فقط با من باش
~sahar~
حجم
۵۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۵۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
قیمت:
رایگان