بریده‌هایی از کتاب مکالمه با یک گاوپرست

آنجا بود که با تمام وجود حماقت بشر را با چشم خود دیدم و درک کردم. ما انسان‌ها هرروز با حماقت زندگی می‌کنیم، از کنارش رد می‌شویم بی‌آنکه لحظه‌ای بیندیشیم. فقط هنگامی متوجه می‌شویم که کسی آیینه‌ای در مقابل ما بگذارد. ادعای تمدن می‌کنیم درحالی‌که برخی‌مان هنوز همان بت‌پرست هزاران سال پیش هستیم. فقط بت‌ها عوض‌شده‌اند. با پیشرفت بشر بت‌ها هم پیشرفت کرده‌اند. روزگاری بتی سنگی بودند و امروز دیگر سنگی نیستند. برای عده‌ای به شکل مد درآمده‌اند. برای عده‌ای به شکل ستارگان سینما و موسیقی. برای عده‌ای به شکل یک تیم فوتبال و برای عده‌ای اتومبیل.

وقت شما باارزش است زیرا هنوز کتاب می‌خوانید.

ولی کاهنان کاری بلد نیستند و فقط برای دعا و نشان دادن راه رستگاری پول گرفته‌اند.

- چی شد؟ - چرا ادامه ندادی؟ نمی‌دانم...

- خدا هیچ‌گاه دستور به کشتن انسان به دلیل عدم اعتقاد نمی‌دهد. چون یک انسان حتی ممکن است لحظه آخر عمر خود به خدا ایمان بیاورد.

یک کودک را خیلی راحت به دلیل عدم تکمیل بلوغ فکری و نداشتن عقل تحلیلی و پرسشگر به‌راحتی می‌توانید گاو پرست کنید و این کودک در بزرگ‌سالی به‌سختی می‌تواند مثل یک انسان عاقل و آزاد در مورد گاوپرستی فکر کند و تصمیم بگیرد

ادرار گاو برای درمان همهٔ بیماری‌ها مفید است و همه‌شان دسته‌جمعی ادرار گاو را خوردند و گاو پرست شدند

- شما هرروز به معبد می‌روی؟ بله. - و این فرامین هرروز توسط کاهنان به شما گوشزد می‌شود؟ بله. - چرا؟ برای این‌که راه رستگاری را گم نکنیم. - راه رستگاری آتش زدن زنان، کشتن کافران به گاو، پول دادن به کاهنان و پرستش یک گاو زنده و یا جاودان (مجسمه) است؟ - سکوتت را به چه معنی کنم؟ نمی‌دانم.

تو که مثلاً تحصیل‌کرده و باسوادی چرا این حرف را می‌زنی؟

ما انسان‌ها هرروز با حماقت زندگی می‌کنیم، از کنارش رد می‌شویم بی‌آنکه لحظه‌ای بیندیشیم. فقط هنگامی متوجه می‌شویم که کسی آیینه‌ای در مقابل ما بگذارد.

می‌شود لطفاً جلوی من شیر نخوری؟ - چرا؟ تو که شیر نمی‌خوری؟ باشه، جلوی من نباید بخوری و به اعتقاد من باید احترام بگذاری. - باشه نمی‌خورم ولی مگر شما به اعتقادات بقیه مردم دنیا احترام می‌گذارید؟ وقتی می‌گویید هرکسی که به گاو اعتقاد نداشته باشد و یا گوشت گاو بخورد، کافر به گاو و مستحق مرگ است، دارید به عقاید دیگران احترام می‌گذارید؟

چند وقت پیش کاهنی بزرگ را در تلویزیون دیدم درحالی‌که به خاطر بیماری در مجهزترین بیمارستان بستری بود. چرا کاهن بزرگ را به گاو بزرگ نبستند تا شفا پیدا کند؟ شاید بسته‌اند تو از کجا می‌دانی؟ - خب پس چرا به بیمارستان رفته است؟ نمی‌دانم. - اگر فرزندت بیمار شود چه‌کار می‌کنی؟ به گاو بزرگ می‌بندم. - چرا بیمارستان نمی‌بری؟ ....... - چرا ساکتی؟ - چرا بغض کردی؟ سال پیش دخترم را بردم بیمارستان. - خب؟ پول نداشتم. مرخصش کردند. پول دارو نداشتم. دخترم مرد.

انسان وقتی در راهی که اعتقادش است عزیزش را از دست می‌دهد، دیگر آن اعتقاد را هرگز رها نخواهد کرد.

- شده تابه‌حال به گاو شک کنی؟ بله، یک‌بار ولی سریع توبه و نذر کرده‌ام. - تابه‌حال گوشت گاو خوردی؟ نه، پناه بر گاو بزرگ. حکمش فقط مرگ است.

نجات یک انسان از بندهای اسارت ذهن خود فقط نجات یک انسان نیست. نجات انسان‌های دیگر و شاید هم نجات بشریت است.

می‌دانی چیست؟ تمام حرف‌هایت منطقی است. ولی چیزی در درونم نمی‌گذارد.

اصلاً خدایی جز گاو وجود ندارد.

یکی از گناهانی که هیچ‌گاه بخشیده نمی‌شود قتل است...

بزرگ‌ترین آفت اندیشمندان هر جامعه‌ای دست‌کم گرفتن کسانی است که سوداگران جهل هستند.

قرار نیست تو در یک شب، یک ماه یا حتی یک سال گاو پرستی را کنار بگذاری چون در یک شب و یک سال گاو پرست نشده‌ای.