بریده‌هایی از کتاب هنر و علم خودشناسی

بر اساس مشاهدات، اعتبار تست MBTI چندان بالا نیست و لزوماً نمی‌شود به نتایج آن اعتماد کرد. ممکن است چند بار در مقاطع مختلف این تست را بزنید و هر بار بسته به وضعیت روحی و احساسی‌تان یا شرایطی که در آن هستید نتایج متفاوتی بگیرید. پژوهش‌های دیوید پیتنگر نشان داد که در یک بازه زمانی کوتاه اگر فردی مجدداً در آزمون MBTI شرکت کند به احتمال ۵۰ درصد ممکن است نتیجه‌ای متفاوت با تست اول دریافت کند.

فراموش نکنید که پیش‌شرط عشق ورزیدن به دیگران و داشتن ارتباط خوب با آن‌ها این است که اول خودمان را دوست بداریم.

افرادی که نسبت به بقیه شادتر هستند همیشه گرایش به رشد کردن و توسعه مهارت‌ها و توانمندی‌هایشان دارند. آن‌ها دوست دارند بیشتر یاد بگیرند و روزبه‌روز بهتر از قبل باشند.

گاهی اوقات بهترین روش برای اینکه به اطلاعات بیشتری در مورد خودمان دست پیدا کنیم این است که از خودمان سوال کنیم و در مورد پاسخ این سوال‌ها بیندیشیم.

هیچ شخصیتی بهتر از دیگری نیست اما شخصیت هر کس مجموعه‌ای است از نقاط مثبت و منفی، توانمندی‌ها و ضعف‌ها، نقاط روشن و تاریک.

صفرای سیاه (طبع سوداوی): افراد این طبقه‌بندی آرام‌ترین طبع از طبایع چهارگانه هستند. آن‌ها افرادی تودار و متفکر هستند، ممکن است گاهی دمدمی مزاج باشند و معمولاً توقعات بالا و کمال‌طلبانه دارند. آن‌ها عاشق لحظات خلوت و تنهایی هستند و قبل از هر تصمیم‌گیری عمیقاً فکر می‌کنند و جوانب را می‌سنجند.

حالا دیگر این مسئله ثابت شده است که هرچقدر دقیق‌تر مشخص کنیم که چه می‌خواهیم و چه کاری را باید انجام دهیم، احتمال انجام شدن آن کار بیشتر می‌شود.

دلیل خیلی از افراد برای ازدواج کردن این است: ازدواج می‌کنم چون بقیه هم دارند ازدواج می‌کنند!

وظیفه‌شناسی بالا به نوعی یک پیشگیری است چون با کمک آن می‌توانیم با برنامه‌ریزی بهتر از وقوع مشکلاتِ آتی جلوگیری کنیم.

چه نوع پاداشی هست که بیشترین تلاش را برای رسیدن به آن می‌کنم؟ چه نوع عقوبتی هست که تمام تلاشم را می‌کنم تا دچار آن نشوم؟

همیشه این اولین قدم است که ترسناک است، بیرون آمدن از محدوده امن کار راحتی نیست اما به محض اینکه این کار را انجام دهید و قدم اول را بردارید، ادامه مسیر برای شما راحت‌تر می‌شود و همین است که اهمیت دارد.

بهترین روش کسب خودآگاهی این است که روی رفتارهایتان متمرکز شوید و سوالاتی از خودتان بپرسید که منش و شیوه اقدام شما را مشخص می‌کنند، نه افکار و مقاصد درونی شما را.

آیا هویت ما ناشی از یک جبر بیولوژیکی است که راه گریزی از آن نداریم؟‌ یا اینکه محصول محیط اطرافمان و هر آنچه در آن مشاهده می‌کنیم و همسو با آن می‌شویم هستیم؟

اولین گام برای تغییر در نحوه تفکر افراد، تغییر دادن محیطی است که در آن زندگی می‌کنند و این به‌خودی‌خود منجر به تغییر رفتار فرد می‌شود. به این ترتیب فرد تلاش می‌کند تا مجموعه خصوصیاتی را در خودش پرورش دهد که پاسخگوی نیازهای محیط اوست و بیشترین تناسب و هماهنگی را با ساختار اجتماعی که فرد در آن زندگی می‌کند دارد.

«اگر به من گفته شود سه چیز بسیار سخت را نام ببر، خواهم گفت: فولاد، الماس و شناخت خویشتن.»

برای یافتن راه حل، اول باید مشکل را به درستی بشناسید و سپس سعی کنید از راهکار درست برای برطرف کردن مشکل استفاده کنید.

افرادی که نسبت به تجربه‌های جدید پذیرش و اشتیاق بیشتری دارند در مجموع نسبت به سایرین زندگی شادتری خواهند داشت.

چرا بحث و مطالعه در مورد شخصیت و شناخت آن مهم است؟‌ پاسخ ساده است: اگر ندانید از کجا آمده‌اید و چه چیز به شخصیت کنونی شما شکل بخشیده است، چطور می‌خواهید دریابید که مقصد بعدی‌تان کجاست و قرار است به کجا بروید؟

می‌خواهید قلبتان سالم‌تر کار کند؟ سعی کنید خوشایندتر باشید.

تو قهرمانی اگر مسیر منحصربه‌فرد خودت را برای برنده شدن و شادمان بودن پیدا کنی.