بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رویکردهای سیاسی در نقد ادبی | طاقچه
تصویر جلد کتاب رویکردهای سیاسی در نقد ادبی

بریده‌هایی از کتاب رویکردهای سیاسی در نقد ادبی

۵٫۰
(۱)
هویت افراد آن چیزی نیست که فکر می‌کنند، بلکه آن چیزی است که به آن عمل می‌کنند؛
من زنده ام و غزل فکر میکنم
آرنولد در نیمه دوم قرن نوزده زندگی می‌کرد؛ دورانی که فرهنگ و ارزش‌های سنتی دستخوش تحولاتی شگرف بود و فرایند «دنیوی کردن» که حاصل پیشرفت‌های علمی و تکنولوژیکی بود، اعتقادات مذهبی را با جسارت غیرقابل وصفی زیر سؤال برده بود. تفکر علمی فراگیر می‌شد و به موازات آن طبقۀ متوسط نوکیسه‌ای که اعتمادبه‌نفس بالایی داشت و تنها فکرش پول بود، ارزش‌های خود را بر جامعه مسلط می‌کرد؛ طبقه‌ای که بویی از فرهنگ نبرده بود و در نظام ارزشی‌اش چیزی جز ابتذال به چشم نمی‌خورد. آرنولد دید در چنان حال  و هوایی که مسیحیت با تئوری تکامل داروین زیر سؤال رفته و توان مقابله با تحولات جدید را ندارد، دین نمی‌تواند آرامش روحی لازم را برای مردم فراهم آورد.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
خواندن آنا کارنینااثر درخشان تولستوی مخاطب چنان جذب تجربۀ لوین یکی از شخصیت‌های رمان می‌شود و از مسیر او چنان تحت‌تأثیر ایدئولوژی رمان قرار می‌گیرد که امکان بروز واکنشی متفاوت از او گرفته می‌شود. چنین رمان‌هایی از خوانندگان خود می‌خواهند باور کنند که بخشی از یک جهان آزادند و در آن انسان‌ها با تصمیم‌های آزادانۀ خود زندگی خود را رقم می‌زنند. این نوع رمان‌ها، انسان‌ها را در جایگاه سوژه قرار می‌دهند و به آن‌ها «توهمی» از آزاد بودن اِلقا می‌کنند. انگار خوانندگان یک رمان نیز چون شخصیت‌های آن مختارند با تصمیمی که می‌گیرند زندگی خود را بسازند. درواقع این رمان‌ها مانند ایدئولوژی، خلأ مخاطبانشان را پر می‌کنند و با اِلقای آزاد بودن در شکل دادن به سرنوشت خویش، احساسی از کمال به آن‌ها می‌بخشند. بدین‌گونه خود انسان را در فریب دادن خویش فعال می‌کنند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
ایدئولوژی و ادبیات شاید در نگاه اول اصلاً چنین به نظر نرسد که باورها، نگرش‌ها، ارزش‌ها و طرز فکر مردم ممکن است به‌نفع گروهی و به‌ضرر گروهی دیگر تمام شود، ولی تحلیل ذهنیت ما می‌تواند معنای سیاسی نیز داشته باشد و برای همین است که حکومت‌ها به تغییر شیوه اندیشیدن مردم  اگر از محدوده خاصی خارج شود  واکنش نشان می‌دهند
✿ªzเtª✿
علمی‌ترین طرز فکرها هم ممکن است ایدئولوژیک باشند و یا رایج‌ترین باورها هم اغلب سرشتی ایدئولوژیک دارند. به عنوان مثال وقتی می‌گوییم «طبیعت بر اساس قوانینی عمل می‌کند» و یا وقتی می‌گوییم «زن‌ها نسبت به مردها عاطفی‌ترند» از باورهایی حرف می‌زنیم که آشکارا ماهیت عقیدتی دارند. ایدئولوژی‌ها نوع نگاه ما به جهان اطرافمان را کاملاً طبیعی جلوه می‌دهند، یعنی آنچه را باور داریم، بدیهی می‌پنداریم بی‌آنکه در موردش اندک تردیدی به خود راه دهیم. این ویژگی ایدئولوژی برای حکومت‌ها بسیار مغتنم است، زیرا کافی است توده‌های مردم فکر کنند وضع موجود طبیعی و بدیهی است، پس در آن صورت کنترل مردم و حکومت بر آنان بسیار آسان خواهد بود
من زنده ام و غزل فکر میکنم
البته اهمیت ادبیات در زندگی و فرهنگ و تأکید بر نقش آن قدمتی دوهزارساله دارد. از زمان افلاطون، ارسطو و هوراس باور همه بر این بود که ادبیات چیزی برای آموختن به انسان دارد. هرچند افلاطون چندان نظرِ خوشی به آموزه‌های ادبیات نداشت، و با اینکه از تأثیر ادبیات بر ذهن جوانان بیمناک بود، ولی به این تأثیر به‌خوبی پی برده بود.
من زنده ام و غزل فکر میکنم

حجم

۱۱۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۸ صفحه

حجم

۱۱۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۸ صفحه

قیمت:
۴,۱۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد