بریدههایی از کتاب من امیر ارسلان داستان هستم
۲٫۷
(۶)
یک بار هم که شده خودت رو از نگاه یک نفر دیگه ببین.
ツAlirezaツ
من به این سنوسال رسیدم یاد ندارم تو زندگیام از کسی عذرخواهی کرده باشم. یعنی کار اشتباهی نکردم که بخوام عذرخواهی کنم جانم.
ツAlirezaツ
این رو همیشه از من داشته باش. هیچ زنی لیاقت عشق رو نداره رفیق.
- پس تکلیف عشق چی میشه؟
- کدوم عشق؟ عشق، دروغیه که شاعرا اختراعکردن برای سر کار گذاشتن مردم.
- این دوس داشتن حس خوبی بهم میده. اگه سر کاری هم هس، بذار سر کار باشم. خواهش میکنم حال من رو بفهم.
ツAlirezaツ
به خودم اعتمادبهنفس میدادم. مرتب با خودم تکرار میکردم: «تو میتونی؛ یعنی باید بتونی.»
ツAlirezaツ
ازنظر من، آدم بد وجود نداره. همه خوبن. فقط تو شرایط مختلف ممکنه عکسالعملهای متفاوتی از خودشون بروز بدن. همین کنش و واکنشهاست که ماجرا رو به وجود میآره.
ツAlirezaツ
مشکل امروز جامعهٔ ما میدونین چیه؟ تجددگراییه، تجملاته. فکر میکنین ماهاتما گاندی چطور تونست کشور هند رو از مستعمرهٔ انگلیس نجات بده. عارضم خدمتتان که توی یه سفرش به سازمان ملل، دوک پشمریسی خودش رو برده بود و تو جلسات، پشمریسی میکرد. موقع ناهار هم که شد، دست به غذاهای رنگووارنگ فرنگی نزد. بزش رو آوردن، شیرش رو دوشید، تلیت کرد و خورد.»
ツAlirezaツ
برای رفتن فرصت زیاد است فکر ماندن باشید
ツAlirezaツ
قدیما تو یادت نیس جانم. رادیو، تلویزیون که نبود. مردم جمع میشدن دور هم. امیرارسلان نامدار و حسینکرد شبستری و اینجور داستانا میخوندن جانم. خیلی هم کیف داشت.
ツAlirezaツ
تو آمدهای
برای تکرار تولد دوبارهٔ تاریخ
تاریخ با نگاه تو آغاز میشود
همین لحظه، مبدأ تاریخ است
همین حالا، همین امروز، همین ساعت
یک، یک، یک
درست مثل خودت
یکِ یکِ یک.
ツAlirezaツ
اگه کفن مجانی باشه، آدم باید خودش رو بکشه؟
ツAlirezaツ
فکر میکنین ماهاتما گاندی چطور تونست کشور هند رو از مستعمرهٔ انگلیس نجات بده. عارضم خدمتتان که توی یه سفرش به سازمان ملل، دوک پشمریسی خودش رو برده بود و تو جلسات، پشمریسی میکرد. موقع ناهار هم که شد، دست به غذاهای رنگووارنگ فرنگی نزد. بزش رو آوردن، شیرش رو دوشید، تلیت کرد و خورد.»
صاد
آقاوحید از سال اول دانشگاه به دنبال امر خیر ازدواج بود. به همین دلیل، تمام دختران دانشگاه شیراز او را میشناختند و او نیز اکثر دختران هم ورودی و حتی ورودیهای قبل و بعد از خودش را میشناخت و راههای برقراری ارتباط و تلفنهای خوابگاههای دختران را کامل میدانست.
ツAlirezaツ
دیشب میخواستم کتاب بخوانم تا شاید برای دقایقی از فکر غزال بیرون بیایم که نشد. میخواستم به حافظ تفأل بزنم ببینم نظر حضرت حافظ دربارهٔ عشق ما چیست؛ باز هم نشد. این بود که مثل عشاق راسراسکی، ضبطصوت را روشن کردم و با گوشدادن به موسیقی، به غزال فکر کردم.
ツAlirezaツ
دمکراسی باید از پایین به بالا صورت بگیره؛ همینطور که دیکتاتوری از بالا به پایینه.
ツAlirezaツ
حجم
۱۳۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۳۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان