بریدههایی از کتاب استالین؛ دربار تزار سرخ
۳٫۸
(۵۴)
استالین طی یکی از جلسات دفتر سیاسی بر روی جلد دفترچه یادداشت خود، با یک خط خرچنگ قورباغهای نوشته بود: «زهر، زهر، نادرشاه
سجاد
استالین همه کتابهای تاریخی موجود در کتابخانه شخصیاش را خوانده و آنها را به دقت حاشیهنویسی کرده بود. او بهویژه توجه خاصی به جنگهای ناپلئون، یونان باستان و روابط روسیه با آلمان و بریتانیا در قرنِ نوزدهم، و از همه مهمتر، تاریخ پادشاهان ایران و تاریخ تزارهای روسیه داشت
سجاد
استالین همیشه عاشق این بود که دشمنان خود را به آن لحظه اوج ذلت و تحقیر برساند و از تماشای تحقیر و نابودی آنها لذت ببرد
شاهین
آدمهایی مثل ناتاشا که بهعنوان فرزندانِ مقاماتِ استالینی، زندگیهای عجیب، غیرعادی، وحشتناک و متمایزی را از سر گذراندهاند، کماکان ارتباط با یکدیگر را حفظ کردهاند و جای تعجب نیست که آنها از پدرانِ خود دفاع میکنند و زمان حاضر را به چالش میکشند. آرمانهای بهشدت خوشبینانه مارکسیسم ـ لنینیسم ـ استالینیسم و پیروزیهای توسعهطلبانه ارتشهای سپهسالار استالین همانقدر مؤثر، قدرتمند و قانعکننده باقی مانده که حضور خود استالین: کسی که این آدمها هرگز نتوانستند خود را از شر او رها کنند.
imaanbaashtimonfared
شاید بیست میلیون تن تحت حکومت استالین کشته شده بودند. علاوه بر این ۲۸ میلیون تن کوچ اجباری داده شده بودند که هجده میلیون تن آنها در گولاکها به کار اجباری وادار شده بودند. با این وجود، پس از این همه سلاخی و جنایت، آنها هنوز به استالین باور داشتند.
alba
«میخواهم از نزدیک تو را در آغوش بگیرم و قلبم را سبک کنم.»
Mary gholami
آدمها همیشه خودکشی میکنند تا کس دیگری را تنبیه کنند...»
Mary gholami
اما آنها عمدتآ آدمهای بیگناه را میکشتند. رؤسای مناطق قربانیان را براساس ملاکهای شخصی انتخاب میکردند. آنها مخالفان یا رقبای خود را جلوی جوخههای تیرباران میفرستادند اما دوستان خود را حفظ میکردند. استالین این موج کشتار را به راه انداخته بود تا خود را از شر رؤسای مناطق یا به اصطلاح «شاهزادگان محلی» و اعوان و انصار آنها خلاص کند.
alba
همانگونه که استالین گفته بود: «بهتر آن است که یک بیگناه از دست برود تا تأخیری در جنگ علیه دشمن ایجاد شود.»
alba
استالین پاسخ داد: «جنگ، بربریت است اما استفاده از بمب اتمی مافوق بربریت است. و در آنجا (ژاپن) هیچ نیازی به استفاده از بمب اتمی نبود. ژاپن پیشاپیش از پا درآمده بود.» او هیچ شکی نداشت که هدف اصلی آمریکا از حمله به هیروشیما شخص خود وی بوده است: «حقالسکوت گرفتن از طریق توسل به بمب اتمی سیاست آمریکاییهاست.»
گابز
این جماعتِ بیرحم یک زندگی بیتاب و قرارِ آکنده از جنونِ هیجان و فعالیت را از سر میگذراندند؛ زندگیای که نیروی محرکهاش، دو چیز بود: آدرنالین و ایمان.
کاربر ۲۴۲۴۰۴۰
استالین به راستی معتقد بود که «مرگ همه مسایل را حل میکند؛ نبود انسان، یعنی نبود مسئله» این یک راه و روشِ بلشویکی بود.
احسان رضاپور
سربازانِ روسی حتی به زنانِ روسیای که به تازگی از اردوگاههای آلمانیها آزاد شده بودند نیز رحم نکردند و آنها را هم مورد تجاوز قرار دادند. این موضوع برای استالین اهمیتِ چندانی نداشت. او به میلووان جیلاس، که از تجاوزکاری سربازان ارتش سرخ گلایهمند بود، گفت: «ببینم تو حتمآ کتابهای داستایفسکی را خواندهای؟ حتمآ میدانی که روحِ انسان چه چیز پیچیدهای است؟
خُب پس، مردی را تصور کن که از استالینگراد تا بلگراد جنگیده است، هزاران هزار کیلومتر از وطنِ ویران شده خود را پشت سر گذاشته، از روی انبوه اجسادِ رفقا و عزیزانش عبور کرده است؛ خب حالا یک چنین آدمی میتواند واکنشهای معمولی داشته باشد؟ و آیا خیلی عجیب است اگر چنین مردی، بعد از سپری کردن اینهمه مصیبت و وحشت، با یک زن کمی تفریح کند؟»
shahram naseri
سربازانِ روسی حتی به زنانِ روسیای که به تازگی از اردوگاههای آلمانیها آزاد شده بودند نیز رحم نکردند و آنها را هم مورد تجاوز قرار دادند. این موضوع برای استالین اهمیتِ چندانی نداشت. او به میلووان جیلاس، که از تجاوزکاری سربازان ارتش سرخ گلایهمند بود، گفت: «ببینم تو حتمآ کتابهای داستایفسکی را خواندهای؟ حتمآ میدانی که روحِ انسان چه چیز پیچیدهای است؟
خُب پس، مردی را تصور کن که از استالینگراد تا بلگراد جنگیده است، هزاران هزار کیلومتر از وطنِ ویران شده خود را پشت سر گذاشته، از روی انبوه اجسادِ رفقا و عزیزانش عبور کرده است؛ خب حالا یک چنین آدمی میتواند واکنشهای معمولی داشته باشد؟ و آیا خیلی عجیب است اگر چنین مردی، بعد از سپری کردن اینهمه مصیبت و وحشت، با یک زن کمی تفریح کند؟»
shahram naseri
استالین موقع برگزاری جلسات معمولا در طول و عرض اتاق قدم میزد، و همیشه نشانههای متعددی وجود داشت که خبر از عصبانیتِ قریبالوقوع او میداد: اگر پیپ او خاموش بود، این نشانه شومی بهشمار میرفت. اگر استالین پیپِ خود را روی میز میگذاشت، یعنی یک خشم طوفانی در راه است. اما ا گر او با دسته پیپ سبیلهای خود را مرتب میکرد، یعنی حالش خوش است و همهچیز رو به راه. پیپ در واقعِ کار یک بادسنج را میکرد.
shahram naseri
او در ویلای کونتسوو به اعضای «هیئت رئیسه» هشدار داد: «شما مثل بچه گربههای کور هستید. بدون وجود من این کشور از بین خواهد رفت زیرا شما نمیتوانید دشمنانِ خودتان را شناسایی کنید.»
shahram naseri
مائو و استالین در ساعت شش عصر همان روز برای اولینبار در دفترِ کارِ استالین در کرملین با هم دیدار کردند. این دو جبارِ کمونیستِ قرن شباهتهای زیادی به یکدیگر داشتند. هردوی آنها متعصب، شاعرمسلک، تاریخخوانِ حرفهای، مبتلا به جنون سوءظن، و دهقانزاده بودند؛ دهقانزادگانی که نهایتآ به مرتبه امپراتوری نایل شده بودند. شباهت دیگر آنها عدم اجتنابشان از کشتن میلیونها انسان و ناشیگریهایشان در امور فرماندهی نظامی بود.
shahram naseri
استالین یکبار موقع صرف شام در جنوب، لطیفه زیر را درباره بریا گفت: «استالین پیپ محبوب خود راگم میکند. لاورنتی (بریا) چند روز بعد به استالین زنگ میزند و از وی میپرسد که آیا پیپ خود را پیدا کرده است؟ استالین میگوید بله زیر کاناپه افتاده بود ولی حالا پیدایش کرده است. بریا فریاد میزند: 'نه این امکان ندارد زیرا تا حالا سه نفر به انجام این عمل جنایتکارانه (دزدیدن پیپ) اعتراف کردهاند!`»
shahram naseri
اهمیتِ مقامات صرفآ منوط به نوع رابطه آنها با استالین بود و نه ارشدیت یا مقام و سابقه آنها. به همین دلیل پاسکربیشیف، نوکر و پادوی استالین، میتوانست علنآ به میکویان (عضو دفتر سیاسی) در زمانی که وی مغضوب واقع شده بود، توهین کند.
shahram naseri
اهمیتِ مقامات صرفآ منوط به نوع رابطه آنها با استالین بود و نه ارشدیت یا مقام و سابقه آنها. به همین دلیل پاسکربیشیف، نوکر و پادوی استالین، میتوانست علنآ به میکویان (عضو دفتر سیاسی) در زمانی که وی مغضوب واقع شده بود، توهین کند.
shahram naseri
حجم
۳٫۶ مگابایت
تعداد صفحهها
۹۱۶ صفحه
حجم
۳٫۶ مگابایت
تعداد صفحهها
۹۱۶ صفحه
قیمت:
۴۵۸,۰۰۰
۳۶۶,۴۰۰۲۰%
تومان