بریدههایی از کتاب بگو باران ببارد
۴٫۶
(۲۰)
رفتی و هنوز چند متری بیشتر دور نشده بودی که دود از سنگر تیربار بلند شد. موشک آرپیجی عراقیها آنجا را نشانه رفته بود. خودت را رساندی و حیدر را صدا کردی، مثل همان شبهای سرد درکه، اما او پاسخی نمیداد. تیربارش به زمین افتاده و خودش هم آرام و ناز خوابیده بود. حیدر هم رفته بود؛ در فاصلهای کمتر از یک ماه از رفتن داریوش... .
khojasteh
خدایا! دوست دارم سوختن را، فنا شدن را، از همهجا جاری شدن را، به سوی کمال انقطاع روان شدن را...
کتابخوان🤓
خدایا! اگر بگویی «لیاقت ندارم» خواهم گفت «لیاقت کدامیک از الطاف تو را داشتهام؟»
خدایا! دوست دارم سوختن را، فنا شدن را، از همهجا جاری شدن را، به سوی کمال انقطاع روان شدن را...»
🍃🌷🍃
قرار شد جمعه به نماز جمعه بروید تا هم نماز بخوانید و هم باقی بچههای ملایر را در چهارراه دیدهبوسه ببینید.
🍃🌷🍃
«چه کسی میداند جنگ چیست؟ چه کسی میداند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را میدرد؟ کیست که بداند جنگ یعنی سوختن، ویران شدن، یعنی ستم، یعنی خونین شدن خرمشهر؛ یعنی سرخ شدن جامهای و سیاه شدن جامهای دیگر، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه شد؟...
به کدام گوشهٔ تهران نشستهای؟ کدام دختر و پسر دانشجویی میداند هویزه کجاست؟ کدام مسئله را حل میکنی؟ برای کدام امتحان درس میخوانی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر میکنی؟ از خیال؟ از کتاب؟ از لقب شامخ دکتر؟ یا از آدامسی که مادرت هر روز صبح در کیفت میگذارد؟ کدام اضطراب جانت را میخلد؟ دیر رسیدن اتوبوس؟ دیر رسیدن سر کلاس؟ نمرهٔ A گرفتن؟ دلت را به چه بستهای؟ به مدرک؟ به ماشین؟ به قبول شدن در دورهٔ فوق دکترا؟...»
فاطمه
«دیگر نمیخواهم زنده بمانم. من محتاج نیست شدنم. من محتاج توام خدایا!
بگو ببارد باران که کویر شورهزار قلبم سالهاست که سترون مانده. من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم...
خدایا! دیگر طاقت ماندن ندارم. بگذار این خشکزار وجودم، این مرده قلب من، دیگر نباشد. بگذار این دیدگان دیگر نبیند، بس است هرچه دیدهاند. بگذار این گوشهای صُمّ دیگر نشنوند، بس است هرچه شنیدهاند، بگذار این دست و پاها دیگر حرکت نکنند، بس است هرچه جنبیدهاند.
خدایا! دوست دارم تنهای تنها بیایم. دور از هر کثرتی، دوست دارم گمنام گمنام بیایم، دور از هر هویتی.
خدایا! اگر بگویی «لیاقت ندارم» خواهم گفت «لیاقت کدامیک از الطاف تو را داشتهام؟»
خدایا! دوست دارم سوختن را، فنا شدن را، از همهجا جاری شدن را، به سوی کمال انقطاع روان شدن را...»
Resistance 370
"هرچی خدا بخواد، همون میشه. ترس که تکلیف رو از آدم ساقط نمیکنه."
f.s
حجم
۹۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۹۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
قیمت:
۴,۰۰۰
تومان