بریدههایی از کتاب تمنای بیخزان
۴٫۶
(۲۳)
«همهٔ ما روزی غروب میکنیم و کاش اون غروب رو بنویسن شهادت.»
s.latifi
«همهٔ ما روزی غروب میکنیم و کاش اون غروب رو بنویسن شهادت.»
حکیمی
خدایا من در تمام روزهایم و لحظاتم از تو کمک میخواهم. تو بهترین حافظ و نگهبانی.
زیـنـب🍃🌸
«قربونت بشم عزیزم، چقدر صورتت سرده. بیا با دستهام گرمش کنم. فدا شدی؟ خیلی آرزوت بود فدایی حضرت زینب بشی. شهید شدی. شهید شدی، فدا شدی، شهید من. مهدی یه چیزی رو بهت بگم؟»
s.latifi
«کلنا فداک یا زینب»
حکیمی
یاد حرفهای دوستان هیئتیام میافتادم که میگفتند «چرا میذاری بره، اگه شهید بشه چکار میکنی؟» و یاد جواب خودم که هر بار گفته بودم «اگه نذارم بره جواب حضرت زینب رو چی بدم.» خدا بهترین نگهدارنده است، سپردمش به خدا.
s.latifi
حجاب، همان موضوعی که خیلیها میخواستند باشد و خیلیها هم میخواستند نباشد. میدانستم حجاب صرفاً یک پوشش نیست و خیلیها از بودنش احساس خطر میکنند. من به این حجاب علاقمند بودم. برای همین با رضایت زائدالوصفی به استقبالش رفتم. برای دوخته شدن چادرم لحظهشماری میکردم. وقتی مادر چادر را از زیر چرخ درآورد، با شوق مقابل آینه ایستادم تا خودم را تماشا کنم. آن شب، چندبار مقابل آینه دور خودم چرخیدم و به خودم آفرین گفتم. از خدا تشکر میکردم که مرا وارد این مرحله از بندگی کرده است. حالا انگار حس میکردم کسی هوایم را دارد و مراقبم هست. یک حس عجیبی که از آن به بعد همه جا با من بود. روز بعد، هنگام بازگشت از مدرسه، باز پسرخاله را دیدم که از سر کوچه میگذشت. نگاه تحسینآمیزش به من فهماند که چقدر تغییر کردهام.
s.latifi
رفتنی باید برود. ماندنی نیست. درد ماندن در دل آن میمانَد که رفتنی نیست و دیگری که میرود، اصلاً از اولش هم ماندنی نبوده است.
حکیمی
شب عاشورا که آماده شدیم برای مراسم راهی حرم شویم، خبر رسید که حرم را زدهاند. با شنیدن این خبر، تمام غصههای عالم روی دلم نشست. دیگر توان فکر کردن هم نداشتم. اشکهایم راه باز کرده بود روی گونههایم و همینطور پشت سر هم سرازیر میشد. از اینکه کاری از دستم برنمیآمد، غصه میخوردم. هر روز که میگذشت، لازمهٔ حضور بچههایی مثل مهدی را اینجا بیشتر احساس میکردم. دیگر به خودم قبولانده بودم وجود مهدی بیشتر از اینکه کنار همسر و خانوادهاش لازم باشد، اینجا ضرورت دارد. مُهر کوچکی خورده بود پای پروندهٔ زندگیام که وقفش کنم برای دفاع از حرم.
s.latifi
«کلنا فداک یا زینب»
زیـنـب🍃🌸
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان