- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب ۱۹۸۴
- بریدهها
بریدههایی از کتاب ۱۹۸۴
۴٫۳
(۶۵)
با تعجب فکر کرد که از نظر بیولوژیکی ترس و درد چه احساسات بیفایدهای هستند، احساسهای خائن بدن انسان درست در لحظهای که به تلاش ویژهای نیاز است، انسان را از حرکت بازمیدارند.
Minoose
امروز اگر باور کنی که آنچه در گذشته اتفاق افتاده غیرقابل تغییر است، دیوانه محسوب میشدی
Minoose
شد. وینستون خیلی متعجب بود که میتواند انسانهای مرده را خلق کند ولی انسانهای زنده را نه
Minoose
در نهایت مغزهایی در حزب مرکزی تصمیم میگرفتند که این نسخه را انتخاب کنند یا آن را، بهتر است تصحیح شود و نیاز دارد تا در فرآیند پیچیدهی ارجاعات قرار گیرد یا نه؛ سرانجام دروغ انتخابشده در اسناد رسمی و دائمی قرار میگرفت و به واقعیت تبدیل میشد.
Minoose
دور از انتظار نبود، چون معمولاً متخلفین سیاسی نه محاکمه میشدند و نه جرمشان بهصورت عمومی اعلام میشد. پاکسازی بزرگ شامل هزاران نفر از مردم میشد که حزب، خیانتکاران و مجرمین فکری را محاکمهی عمومی میکرد و کسانی که با ذلت به جرمشان اعتراف میکردند اعدام میشدند، درحالیکه محاکمهی دانهدرشتها هر چند سال یکبار اتفاق میافتاد.
Minoose
قبل از اینکه دفتر خاطرات از صفحه روزگار محو شود فقط پلیس افکار بود که نوشتههایش را میخواند. چطور میشود از آینده چیزی درخواست کرد وقتیکه حتی هیچ اثری حتی کلمهای بینامونشان روی تکه کاغذی از تو باقی نخواهد ماند، چطور میشود از آینده درخواست نجات کرد؟
Minoose
در بسیاری از موارد هیچ رد و گزارشی از دستگیری وجود نداشت. مردم ناپدید میشدند، همیشه هم شبانه این اتفاق میافتاد. نام شما از لیستها حذف میشد. هر مدرکی که نشان میداد در گذشته شما کاری انجام دادهاید، پاک میشد. اینکه شما در زمانی وجود داشتید، انکار میشد و سپس فراموش میشدید. شما نابود میشدید، از بین میرفتید: «سر به نیست شدن» اصطلاح رایج این کار بود.
Minoose
برای یکی دو ثانیه نگاهی معنادار به هم کردند و آن پایان داستان بود؛ اما همین هم برای کسی که در تنهایی مطلق زندگی میکرد اتفاقی بهیادماندنی بود.
Minoose
جرم فکری منجر به مرگ نمیشود: جرم فکری خود مرگ است.
Saeid
«غیرممکن است که بتوانید تمدنی را بر مبنای وحشت و تنفر و زشتی پدیدآورید. چنین چیزی پایدار نخواهد ماند.»
Saeid
«درد بهتنهایی همیشه کافی نیست. گاهی انسان در برابر درد تا سرحد مرگ هم مقاومت میکند؛ اما هر انسانی چیزهایی در زندگی دارد که بههیچوجه نمیتواند تحمل کند و هرگز هم به آنها فکر نمیکند.
Saeid
در بسیاری از موارد هیچ رد و گزارشی از دستگیری وجود نداشت. مردم ناپدید میشدند، همیشه هم شبانه این اتفاق میافتاد. نام شما از لیستها حذف میشد. هر مدرکی که نشان میداد در گذشته شما کاری انجام دادهاید، پاک میشد. اینکه شما در زمانی وجود داشتید، انکار میشد و سپس فراموش میشدید. شما نابود میشدید، از بین میرفتید: «سر به نیست شدن» اصطلاح رایج این کار بود.
Saeid
وزارت عشق حقیقتاً ترسناکترین وزارتخانه بود. ساختمان آن هیچ پنجرهای نداشت.
Saeid
«وینستون اگر تو یک انسان باشی، آخرین انسان هستی. نسل امثال تو منقرضشده. وارث شما ما هستیم. تو تنها هستی. این را میفهمی؟ تو نقشی در تاریخ نداری. وجود نداری. نیستی.»
Saeid
او شروع به انجام تمرینهایی برای توقف جرم کرد. مثلاً موضوعی را با خودش میگفت: «حزب میگوید زمین مسطح است»، «حزب میگوید یخ سنگینتر از آب است». سپس خودش را وادار میکرد دلایل نقضکنندهی این مسائل را نبیند، کار آسانی نبود
Saeid
درد بهتنهایی همیشه کافی نیست. گاهی انسان در برابر درد تا سرحد مرگ هم مقاومت میکند؛ اما هر انسانی چیزهایی در زندگی دارد که بههیچوجه نمیتواند تحمل کند و هرگز هم به آنها فکر نمیکند
Saeid
شعارهای سهگانهای که متعلق به این حزب بودند را از روی سطح سفید این ساختمان خواند:
جنگ، صلح است.
آزادی، بردگی است.
نادانی، قدرت است.
Roxana
هدف دستهی قوی حفظ موقعیت فعلی خودش است. هدف گروه متوسط عوضکردن جای خودش با طبقهی قوی است. هدف گروه ضعیف نابودکردن هرگونه تمایز و ایجاد جامعهای است که در آنهمهی انسانها باهم برابر باشند.
مهشید
«اگر امیدی وجود داشته باشد به طبقهی کارگر است»
مهشید
وینستون با دقت دستش را پایین برد و ضخم واریسش را خاراند.
مهشید
حجم
۲۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۶۴ صفحه
حجم
۲۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۶۴ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان