بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مرغ دریایی به عقب پرواز می کند | طاقچه
تصویر جلد کتاب مرغ دریایی به عقب پرواز می کند

بریده‌هایی از کتاب مرغ دریایی به عقب پرواز می کند

نویسنده:پویه خوشخو
انتشارات:انتشارات اریش
امتیاز:
۳.۷از ۳ رأی
۳٫۷
(۳)
روزگار تغییر می‌کند و آدمها نیز.
سیّد جواد
همون الاغیم که بودم. یه ذره چشم و گوشم واشده...
سیّد جواد
یا خیلی نفهمی یا خودتو زدی به نفهمی! نمی‌فهمی گند زدیم... نمی‌فهمی گُه از سر و کله‌مون داره می‌ره بالا
سیّد جواد
در این داستانها مردان موضوع بحث من نیستند. من از زنان حرف می‌زنم؛ زنانی چون من که عشق را آسمانی و ازدواج را بنیاد دائمی اجتماعی می‌پنداشتند، اما باورشان به سادگی شکسته شد، و گرچه دردناک، رنگ واقعیت گرفت.
سیّد جواد
پردیس همان‌طور که باسنش را می‌مالید، گفت: «دستتون درد نکنه... اون دست رو من بلند نمی‌کنه... شما می‌کنید؟». سپس چشمش افتاد به دامنی که زن پوشیده بود و در تنش کج ایستاده بود. گل‌های قرمز روی دامن سیاهش کج شده بودند. یقۀ کت زن تا خورده و رفته بود توی گردنش. گفت: «یقه‌تون کجه». زن گفت: «کجه که کجه... باشه... تو زندگی خودتو صاف کن...». و بلافاصله با لحن پرطمطراقی افزود: «خانوم دکتر!». بعد بغض کرد و گفت: «همه چی که درس نیس... کار نیس. زن باید سلیقه داشته باشه، به خودش برسه، لباسای خوب واسه شوهرش بپوشه. تو آخه خجالت نمی‌کشی همش سرت تو این کتاباس؟ ما که سر از کار تو یکی درنیاوردیم» و بعد پشتش را کرد و راهش را کشید و رفت.
سیّد جواد
دوباره فینش را بالا کشید.
سیّد جواد
فندک و سیگار را از دست علی گرفت و گفت: «می‌دونی علی؟! دلم می‌خواد یه شب خر باشم... گند بزنم به یه چیزی... یک گند واقعی... نه از اینا که تو دکتر نیستی، من فلان نیستم یا هستم... گُهی که حالا حالاها نشه از شرّش خلاص شد...».
سیّد جواد
زندگیمون رو گُه برداشته
سیّد جواد
علی گفت: «خیلی خوشی! خیلی راضی‌ای از خودت که هر روز می‌ری ورزشگاه خودتو خفه می‌کنی رو تردمیل پردیس خانم احمدی؟ یه نگاه به بازوهات کردی؟ خیلی خوشت میاد راه می‌ری همه بهت می‌گن پهلوون؟».
سیّد جواد

حجم

۴۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۴۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۷,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد