بریده‌هایی از کتاب سیره نیکان

خوشا به حال کسی که جز از ذکر خدا خاموش باشد.»

«طُوبی لِمن صَمَت الّا عن ذکر الله؛ خوشا به حال کسی که جز از ذکر خدا خاموش باشد.»

زمانی گوسفندی غارتی، با گوسفندان «کوفه» مخلوط شد. یکی از عُبّاد و اهل ورع کوفه سؤال کرد: گوسفند چند سال عمر می‌کند؟ پاسخ دادند: هفت سال. از این‌رو از خوردن گوشت گوسفند تا هفت سال پرهیز کرد و اجتناب ورزید

گویند ابن سیرین جوان زیبایی بود و به شغل بزّازی می‌پرداخت. روزی زنی برای خرید پارچه آمد. تا نگاهش به او افتاد، دلش فریفته شد و به بهانۀ خرید جنس او را به خانۀ خود دعوت کرد تا از او کام بگیرد؛ ولی وی نپذیرفت و هر چه ابن‌سیرین برای زن از مضرّات زنا و فساد سخن گفت، فایده نکرد تا سرانجام به بهانۀ قضای حاجت به دستشویی رفت و خودش را به نجاست آلوده نمود. همین که زن او را به این وضع دید، از او متنفّر شد و او را از خانه بیرون کرد. گویند خداوند متعال به پاداش این عمل که برای پاکی و عفّت خود انجام داده بود، به او علم تعبیر خواب عنایت فرمودند

آقای قاضی سجده‌های طولانی داشت. معمولاً قبل از خواب، «مستحبّات» را تلاوت می‌فرمود و برای روشنایی قلب، هفتاد مرتبه استغفار بعد از نماز ظهر را تجویز می‌کرد

در خبر است که حق تعالی به یوشع بن نون (ع) وحی کرد: «صد هزار مرد از قوم تو هلاک خواهند شد. چهل هزار از نیک‌مردان و شصت هزار از بدان.» سؤال کردند: «از نیکان چرا؟» فرمود: «زیرا با دشمنان خدا دشمنی نکردند و از خوردن و معاملت کردن با ایشان حذر ننمودند.»

«دردی که ما در دل تو قرار دادیم و سوزی که ما در دل تو نهادیم، خود، لبّیک ما است.

«کعبۀ» من «نجف» است؛ قبلۀ من نجف است ... خاک نجف