بریدههایی از کتاب نقد مفهوم زیباییشناسی اسلامی
۵٫۰
(۳)
آیا کار ما به آنجا رسیده است که بهجای آنکه در ایجاد علوم سهیم باشیم، باید منتظر بمانیم تا اقوام دیگر آنها را پدید آورند و مفاهیم آنها را ثبت و ضبط کنند و ما، بعد از مدتی، ادعا کنیم که این علوم از آنِ ماست و ما میراثدار آنهاییم، حال آنکه سهمی جز جعل اسامی و بههمریختن مفاهیم آنها نداشتهایم؟!
plato
اینکه جان هیک یا دیگران در توضیح مفهوم پلورالیزم دینی، چند بیت از مثنوی مولوی را چاشنی کلام خود کنند با اینکه مثلاً بگویند مولانا هم پلورالیست بوده یا قصد و نیت او از مطرحکردن داستان فیل در خانۀ تاریک، اعلام نظریهای پلورالیستی بوده، یکی نیست.
plato
این همۀ آن چیزی است که در کتاب مقابسات دربارۀ هنر از زبان ابوسلیمان ذکر میشود. بیشک، این کتاب، قبل از هرچیز، میزان تأثیرپذیری وی را از ارسطو در تعریفش از هنر بهعنوان شیء یا مادهای که صورتِ صناعی در آن واجب است و در این نظر که صورت ارجح از ماده است - چراکه صورت، کمالِ ماده است، درست مثل نفس، که صورت و کمال بدن است- بازگو میکند. واضح است که این دیدگاه، که طبیعت نیاز به صناعت دارد، فکری جزئی است و شکلدهندۀ نظریه نیست و در متنی با اسلوبی انشایی و بدون تفسیر و تحلیل آمده است. مضاف بر اینکه، هیچ ارتباط دور یا نزدیکی با ماهیت اسلامی میراث اندیشۀ ما ندارد و مربوط به میراث اندیشۀ یونانی است.
محمد طاهر پسران افشاریان
۱. خلط دو مفهوم «زیبا» و «اخلاقی»
بیتردید، رابطۀ تنگاتنگی میان پژوهش در منطق ارزش زیباییشناختی و منطق ارزش اخلاقی وجود دارد، چون هرکدام از آنها مشکلات خاصی، از قبیل میزان نسبی یا مطلقبودنشان، ویژگی ذاتی یا وضعیبودنشان و جز آن، دارند. باوجوداین، این دو مفهوم، از لحاظ ماهیتشان، کاملاً از یکدیگر ارزش متمایزی دارند. زیباییشناسی تنها زمانی بهعنوان یک علم مستقل ظهور کرد که استتیک یا بررسی امر زیبا از سایر مباحث اخلاق و متافیزیک مستقل شد
کاربر ۷۴۰۹۳۰۳
مناظره ثابت میکند ابوسعید سیرافی، همانند جاحظ و ابنقتیبه، دربرابر جریانهای فرهنگی بیگانه مقاوم است و عقیده دارد «کتابهای فلسفۀ یونان، که از جزیرۀ قبرس بهمنظور تباهی فرهنگ عرب و فاصلهانداختن میان علما برای مأمون آورده شدند، ابزاری فاسد در دست بهرهبرداران متجددی، همچون متی و مانند وی، بودهاند»
محمد طاهر پسران افشاریان
درواقع، زبانشناسان و منتقدان عرب، عموماً، توجهشان به دامنۀ تنگ موضوعات لغوی و بلاغی محدود میشده و توجهی به فلسفه یا فرهنگ عامۀ انسان نداشتهاند؛ بدین سبب است که عبدالرحمان بدوی مناظرۀ سیرافی را نمونۀ خوبی از فاصلۀ میان زبانشناسان با فلسفه به شمار میآورد و در این باره میگوید:
«هیچ محقق لغوی، با همۀ غرور و تفاخر و ادعایش، انتظار ندارد که از فیلسوف یا شخصی که به فلسفه یا علومِ اوائل مشغول است، درس بیاموزد. اما دربارۀ مناظرهای که ابوحیان توحیدی ادعا میکند میان ابوسعید سیرافی و ابوبشر متی بن یونس، یعنی میان یک لغوی و یک محقق علوم اوائل، اتفاق افتاده است، باید گفت این مناظره بهترین دلیل در مورد تفکر حاکم بر آن زمان، یعنی قرن چهارم هجری، است؛ شکاف گذرناپذیر میان علمای عربی و دانشمندان علوم یونانی، و ادعای بیاساس گروه نخست و رویگردانی گروه دیگر از پذیرش دعوت علمای عرب به مسلک، افکار، و گرایشهایشان را نمیتوان نادیده انگاشت».
محمد طاهر پسران افشاریان
در جواب سیرافی، بدفهمی او را نسبت به اهداف منطق ملاحظه میکنیم؛ چراکه خودِ منطق، قوانین اندیشه یا عقل، بهدور از محتوای زبان، است. حتی سیرافی چیز زیادی از سخنان متی دربارۀ اهتمام و دلمشغولی منطق، که صرفاً به روابط ظاهری مربوط میشود و نه معانی الفاظ و عبارات یک زبان، نفهمیده است. علاوه بر این، میبینیم که خلاصۀ ردیههای وی، دربارۀ رابطۀ الفاظ با معانی در نحو و آراستن معانی با آرایههای بدیعی، وارد چهارچوب دو علم نحو و بدیع شده است، و هیچ ربطی به لذت زیباییشناختی - بهعنوان اصطلاحی دقیق که به تحلیل ماهیت لذت و شروط حکم زیباییشناختی میپردازد و این حکم در تجربۀ ما از زیبایی از راه هنر یا از خلال روشی هنری، رخ میدهد- ندارد. حس زیباییشناختیِ قواعد نظم و بلاغت از مبحث لذت زیباییشناختی، که موضوع زیباییشناسی است، خارج است.
محمد طاهر پسران افشاریان
مناظرهای میان دانشمندی از دانشمندان منطق و فرهنگ فلسفی، یعنی متی بن یونس -که از منطق دفاع میکند، و هدفها و فواید و نیاز نحویون را به آن بیان میکند - و یک دانشمند لغتشناس، ابوسعید سیرافی- که وجوه ناکارآمدی منطق و بینیازی و برتری نحو بر آن را بیان میکند- واقع میشود. در جوابِ متی که میگوید: «منطق وسیلهای از وسایل کلام است که درستی و نادرستی سخن با آن سنجیده میشود و معنای سره را از ناسره همانند ترازویی مشخص میکند»، سیرافی چنین میگوید: «اشتباه میکنی. اگر به عربی سخن بگوییم، درستی یا نادرستی کلام با نظم و اعراب معمول شناخته میشود و اگر با عقل بحث کنیم، معنای نادرست از درست با عقل مشخص میشود».
محمد طاهر پسران افشاریان
در سالهای اخیر، فرهنگ عربیاسلامی گرفتار نویسندگانی شده است که سخن را از جایگاه اصلیاش خارج میکنند، مفاهیم را در هم میآمیزند و اصطلاحاتی از نو پدید میآورند؛ چهبسا، علومی جدید بهنام اسلام میسازند و به آن نسبت میدهند و آنها را با نام «اسلامی» نامگذاری میکنند، درحالیکه در آنها نه خبری از علم است و نه خبری از اسلام
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۸۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۹۴ صفحه
حجم
۸۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۹۴ صفحه
قیمت:
۱۶,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد