«ما در مسیر گرداب نشستیم، ما در آن ساکنیم، کاش صدایی میشنیدم که راه را نشانمان میداد. داعش از کرهی ماه نیامده است، از توحش منطقه و جامعهی ما سردرآورده است.» (غسان شربل)
Kamand
«امروز بدون او زندگی کردم و خوبم. امروز دویست و بیستمین روزی است که بدون او سر کردم. من خوبم، خوبم، و دیگر نیازی نیست این جمله را بعد از این تکرار کنم.»
saaadi_h
امسلمان نزدیک او رفت و گفت: «کودن! هنوز نفهمیدهای ما لشکریان خدا روی زمین هستیم؟»
لیلی گفت: «لشکر خدا چرا اینقدر سنگدل است؟»
saaadi_h
«تو هنوز نفهمیدی دنیا چقدر کوچک است!»
saaadi_h
پنجساله بودم که پدرم را جلو چشمانم کشتند تا سرش مقابل پاهایم بیفتد. این تمام ماجرا نبود. آنان دستبرادر نبودند. میخواستند مادرم را عذاب دهند، برای همین مرا از آغوشش ربودند.
saaadi_h