بریده‌هایی از کتاب راز ذهن میلیونرها

درباره توجیه دسته‌ی دوم: "سرمایه‌ی ما آنقدر کم است که کار به برنامه‌ریزی و این حرف‌ها نمی‌رسد!" باید بگویم آن‌ها تلسکوپ‌شان را برعکس گرفته‌اند و از دریچه‌ی اشتباه به قضایا نگاه می‌کنند. به جای گفتن "وقتی پولم بیشتر شد برای مدیریت آن برنامه‌ریزی می‌کنم" باید بگویید: "وقتی برای پولم برنامه‌ریزی کنم، بیشتر و بیشتر می‌شود."

"من می‌خواهم تمام هوش وحواسم را روی سرمایه‌ام متمرکز کنم!" حالا دستتان را روی سرتان بگذارید و بگویید... "من یک ذهن میلیونر دارم!"

قانون ثروت روی هرچه تمرکز کنیم، انرژی نیز به همان سو جریان می‌یابد و آنگاه است که نتایج پدیدار می‌شوند!

ثروتمندان همه چیز را "با هم" می‌خواهند، فقرا "یا" این را "یا" آن‌را!

"هرگز برای درآمد خود سقف قائل نشوید"

برای هر پولی، تأکید می‌کنم هر پولی که به هر نحوی به دستتان می‌رسد، باید جشن بگیرید. به فضای باز بروید و فریاد بزنید: من یک آهن‌ربای جذب ثروت هستم. متشکرم! خدایا متشکرم! متشکرم

اقدامات ذهن میلیونر ۱- گیرنده‌هایتان را با تمرین زیاد تقویت کنید. هر بار کسی به نحوی از شما تعریف کرد، فقط بگوئید: "متشکرم" فوراً شما هم شروع به تعریف از آن فرد نکنید. این کار به شما کمک می‌کند به جای "انعکاس" تعریف آن شخص یعنی کاری که بیشتر مردم انجام می‌دهند، آن تعریف را به طور تمام و کمال دریافت کنید. علاوه بر آن با این کار به فرد کمک می‌کنید لذت انجام یک کار خوب و بخشش را با تمام وجود و به طور کامل تجربه کند، بدون نگرانی از اینکه عین همان چیزی را که به شما گفته به خود او بگویید.

دستتان را روی قلب‌تان بگذارید و بگویید... "من یک گیرنده فوق‌العاده قوی دارم. من با اشتیاق در زندگی‌ام منتظر دریافت مقادیر هنگفتِ پول و ثروت هستم." حالا دستتان را روی سرتان بگذارید و بگویید... "من یک ذهن میلیونر دارم."

"اول درون، بعد بیرون". یعنی اول "گاوصندوق‌تان" را بزرگ‌تر کنید، سپس بنشینید و ورود ثروت‌ها و موهبت‌های الهی را به آن تماشا نمائید.

یکی از مهم‌ترین بخش‌های سیستم مدیریت مالی که ما در سمینارهای ذهن میلیونر درباره‌ی آن صحبت می‌کنیم، داشتن یک حساب مالی "تخیلی" است که شما باید آن را پر کرده و از موجودی آن در راه پرورش استعدادها و به واقعیت پیوستن تمام احساساتتان به عنوان یک میلیونر استفاده نمائید. فلسفه‌ی وجود این حساب اعتبار بخشیدن به احساس توانمندی و کفایت شما و تقویت "ماهیچه‌های گیرنده‌تان" است. دوم، از شما می‌خواهم هر وقت پول، مال یا ثروت به سراغ‌تان آمد [خواه کسی به شما هدیه دهد یا به هر شکل درستی به‌دستتان رسید]، مراتب شادی، خوشحالی و هیجانتان را با تمام وجود ابراز کنید.

ثروتمندان سخت کار می‌کنند و بر این باورند که باید در مقابل کارها و تلاش‌های بی‌شائبه‌شان پاداشی مناسب و در خور دریافت کنند. فقرا نیز سخت کار می‌کنند ولی به‌خاطر احساس بی‌ارزشی درونی اینگونه می‌اندیشند که پاداشی که در مقابل دریافت می‌کنند، خیلی بیشتر از تلاش‌ها و لیاقت آنان است و درست همین باور است که از آن‌ها یک قربانی می‌سازد.

"جهان محترم! اگر اتفاق فوق‌العاده‌ای در انتظار کسی است که چندان تمایلی به آن ندارد، لطفاً آن را برای من ترتیب بده! من با اشتیاق منتظر دریافت همه‌ی موهبت‌های تو هستم. متشکرم!

"من از مشکلات زندگی‌ام بزرگ‌تر هستم." "من می‌توانم از عهده حل هر مشکلی برآیم." حالا دستتان را روی سرتان بگذارید و بگویید: "من یک ذهن میلیونر دارم"

قهرمان به کسی اطلاق می‌شود که بر منِ درونش غلبه کرده است.

قانون ثروت: پول، ثروت، سلامتی، بیماری، وزن بدن‌تان همگی نوعی نتیجه یا معلول هستند.

ما در یک دنیای تک بعدی زندگی نمی‌کنیم. زندگی ما در آن واحد دست کم در ۴ بعد یا ۴ سطح جریان دارد. این ۴ سطح عبارت‌اند از: دنیای فیزیکی، دنیای ذهنی، دنیای عاطفی و دنیای روحی. آنچه بیشتر مردم از درک آن عاجزاند این است که لایه‌ی فیزیکی شما "نسخه‌ی قابل رویت" و مشهود ۳ لایه‌ی دیگر است.

دنیای بیرون انعکاس دنیای درون شماست. اگر اوضاع در دنیای بیرونی خوب پیش نمی‌رود علت آن است که در دنیای درونی با مشکل مواجه شده‌اید، به همین سادگی!

افکار به احساسات، احساسات به رفتار و رفتارها به نتیجه ختم می‌شوند.

اعمال و رفتارها به منزله‌ی پل ارتباطی میان جهان درون و بیرون محسوب می‌شوند.

"مهم نیست با این روش در پایان واقعاً احساس کفایت و لیاقت می‌کنید یا خیر، مهم این است که در هر صورت پولدار می‌شوید." بسیاری از ثروتمندان هرگز به طور کامل احساس ارزشمندی و کفایت نمی‌کنند.