بریدههایی از کتاب بوقلمان
۴٫۸
(۸)
برخی افراد ندارند صنم با صنمی
مثل کبکند که در مرحلۀ انکارند
نه عیالی و نه یاری و نه دل گیر کسی
از لحاظ غُدد انگار کمی بیمارند
درد این طایفه از ناحیۀ جربزه است
نه که از بودنِ با حور و پری بیزارند
مهدی صاد
سی سال گذشتهست که ما شاه نداریم
پس حق بده که جیب گدا را بتکانیم
مهدی صاد
یقین دارم که دانشگاه آزاد مرادآباد
اگر جایش دوتا تعویض روغن بود بهتر بود
نمیفهمد خودِ استادش از درسی که میگوید
اگر بر کرسیِ استاد مانکن بود بهتر بود
مقاله میدهیم از جنس آیاسآی فرت و فرت
اگر خواندن مقدّم بر نوشتن بود بهتر بود
f_altaha
هیچ دانی تهِ هر ماه سر قبض موبایل
چقدر فحش به روح گراهام بل دادم؟
حرف چون باد هوا نیست، گران است، طلاست
هرشب از نان زدم و شارژ به رایتل دادم
گفت: «فیلتر شده عشق، آدم معقول، نگرد»
«لاو» را چون جهت سرچ به گوگل دادم
محمد
همسر من مشورت میخواست در باب ناهار
گفتمش: «امروز زیتون میخورم با خاویار»
حرفهایی زیر لب زد که نفهمیدم، ولی
لابلای حرفهایش کوفت بود و زهرمار
گفت با کلّ پسانداز دو سال و نیم تو
میشود یک مشت باقالی خرید و یک خیار
مهدی صاد
«ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند»
طفلکیها همگی خسته ولی ناچارند
خرج بالا زده، از ظاهرشان معلوم است
ابر و باد و مه و خورشید و فلک زن دارند
f_altaha
آشغالو تو دشت و دمن نریزین
خدا مشمّا رو هم آفریده
f_altaha
که یارانی نکو داریم: سومالی، غنا، کنگو
خدایی گینۀ بیسائو دشمن بود بهتر بود
مهدی صاد
یک هزاری برده بودم پیش صرافِ محل
چند گونی نیز پنهان کرده بودم در بغل
گفتم این را چنج کن، جایش دلار نو بده
توی گونیها بریزم تا درآیم از هچل
گفت تا ده میشمارم، ردّ کارت میروی
مغر خر خوردی مگر صبحانه با شیر و عسل؟
مهدی صاد
دیدم که دارد از دور یک نرهخر میآید
در آستینش انگار پنهان نموده ساطور
گفتم: «عجب تریپی، این آدم است یا غول؟»
آهسته زیر لب گفت: «داداشم است... تیمور»
ناگاه مثل میگمیگ از جای خود پریدم
تا پای جان دویدم از بلخ تا نشابور...
آن خواهر و برادر بودند دیو و دلبر
لعنت به شانس ابتر نفرین به بخت منفور
محمد
حجم
۳۱۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۳۱۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
قیمت:
۳,۳۵۰
۱,۶۷۵۵۰%
تومان