بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پشت درهای بسته | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پشت درهای بسته

بریده‌هایی از کتاب پشت درهای بسته

۳٫۹
(۳۷۴)
جک می‌داند که هیچ‌چیزی آرامش‌بخش‌تر از عادت‌های روزانه نیست بنابراین او هر عادتی را از من دریغ کرده است.
sourina
به نظر عجیب می‌آید اما از صدای بازگشت او همواره حس آسودگی می‌کنم. اوقاتی که برای سه روز سروکله‌اش آفتابی نمی‌شد، ترسِ مردن از گرسنگی به جانم می‌افتد. او برای درس دادن به من این کار را می‌کند. اگر چیزی درباره‌ی کارهایش بفهمم تنها تنبیه‌اش گرسنگی دادن من است. هر کلامی را که از دهانش خارج می‌شود باید بی‌نهایت سنجید. به خودش می‌بالد که فقط حقیقت را می‌گوید و لذت می‌برد که فقط من هستم که معنای پنهان‌شده‌ی پشت کلمات او را می‌فهمد.
sourina
با آن‌که وجب‌به‌وجب این دو اتاق را می‌شناسم، چشم‌هایم مدام این دو فضا را می‌گردند چون همیشه این فکر که شاید چیزی که از زیر چشم‌هایم پنهان مانده باشد که بتواند زندگی‌ام را قابل‌تحمل‌تر کند، وجود دارد. به‌هرحال جک مرگم را نمی‌خواهد. نقشه‌ای که او کشیده ظریف‌تر از یک مرگ است.
sourina
با استفاده از شرایط مایلی احساس دلسوزی ایجاد کرد، حالم بد شد. جک قدیمی هرگز چنین کاری نمی‌کرد و فکر گذراندن دو هفته‌ی آینده با چنین شخصی که برایم کاملاً یک بیگانه شده بود وحشتناک به نظر می‌رسید. هنوز حق انتخاب گفتن به جک که نمی‌خواهم با او به تایلند بروم را داشتم. وقتی برای بررسی پاسپورت‌ها رفتیم نمی‌توانستم این احساس را از بین ببرم که بزرگ‌ترین اشتباه زندگی‌ام را مرتکب شده بودم.
sourina
خدا می‌داند بعضی از شب‌ها چقدر خسته و پر از استرس بود و به خاطرش از من معذرت‌خواهی و خواهش می‌کرد که ماهیت کارش را درک کنم؛ یعنی جک همیشه نمی‌توانست به لحاظ جسمی و روحی تمام و کمال مال من باشد.
sourina
سیزده سال بی‌وقفه کار کرده بودم و اوقاتی بود که حیران می‌ماندم آیا خواهم توانست این دوندگی را تمام کنم یا نه؟ چون می‌دانستم وقتی مایلی برای زندگی پیشم بیایید دیگر نخواهم توانست به‌اندازه‌ی گذشته سفر بروم یا ساعات طولانی کار کنم. گاهی اوقات خیلی کار می‌کردم، پس نگران می‌شدم که بعدازآن چه‌کار کنم. مدتی بعد همه‌ی نگرانی‌هایم دود شد و زمانی که دعوت‌نامه‌های مراسم عروسی را برای خانواده و دوستانم فرستادم احساس کردم خوش‌شانس‌ترین زن روی زمینم.
sourina
دقیق نسبت به مسائل فکر کرده بودم و هرگز شک به خودم راه ندادم که اگر خواسته‌های جک را بپذیرم، کار درستی انجام می‌دهم یا نه؟
sourina
کرد. مسافرت به بخشی از کارم تبدیل شد؛ چیزی که به دلیل آزادی‌اش روی هوا قاپیدم.
sourina
وقتی مادرم دچار افسردگی حاد شد این من بودم که مراقبت‌های روزانه از مایلی را به عهده گرفتم، قبل از رفتن به مدرسه شیرش می‌دادم، کهنه‌اش را عوض می‌کردم و وقت ناهاری دوباره این مراحل را تکرار می‌کردم.
sourina
جک باعث شد احساس خاص بودن و نازپرورده بودن به من دست بدهد؛ و مهم‌تر از هر چیزی مایلی را دوست داشت.
sourina
«من چیزی جز تحقیر برای مردایی قائل نیستم که می‌بینم نسبت به زناشون با خشونت رفتار می‌کنن. اونا مستحق هر بلایی که سرشون می‌آد، هستن.»
sourina

حجم

۲۳۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۸۰ صفحه

حجم

۲۳۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۸۰ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۳۷,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۳
۴
صفحه بعد