بریدههایی از کتاب راهتو انتخاب کن
۴٫۴
(۱۷)
اولین و سادهترین کار، دستفروشی است. میتوانی سر بازار محلهتان میوه، سبزی و ... بفروشی. میتوانی توی ماه رمضان خرما بفروشی، میتوانی توی بازار محلهتان چای یا نوشیدنی گرم و یا سرد بفروشی. باور کن یکی از بهترین کارها و سازندهترین کارهاست. با چند قالب یخ و یک فیبر بزرگ میتوانی نوشیدنی سرد در بازار بفروشی و سود زیادی همکسب کنی. میتوانی وسایل دیگری را توی بازار بفروشی؛ از وسایل بازی بچهها گرفته تا عطر و ادکلن و ... .
مرتضی ش.
در دانشگاه بهت یاد نمیدهند که چگونه با سه یا چهار نفر در یک اتاق زندگی کنی
مرتضی ش.
هر انسانی روزانه اشتباهات زیادی را مرتکب میشود ولی خیلی کم دچار شکست میشود. ما باید یاد بگیریم که در زندگیمان شکست بخوریم! شکست خوردن زیاد، تعداد اشتباهاتمان را کم میکند و کم شدن تعداد اشتباهات یعنی قرار گرفتن در مسیر درست زندگی.
مرتضی ش.
کسی در دانشگاه بهت نمیگوید که هرروزت را با شکرگزاری آغاز کنی، با لبخند به استقبال روزت بروی، دوش بگیری و زیر دوش آب گرم به داشتههایی که داری فکر کنی و خدا را شکر کنی، اول به خورشید سلام کنی نه خورشید اول به تو
مرتضی ش.
همانطور که قبل از رفتن به دانشگاه «فکر کردن» به ما آموزش داده نمیشود، در دانشگاه هم خبری از آموزش «فکر کردن» نیست. نه واحد درسی برای آن در نظر گرفتهاند و نه حتی کنفرانس یا جلسهای برای آن برگزار میکنند. وقتی آدمی نتواند خوب فکر کند هرگز نمیتواند مستقل باشد و همیشه در تصمیم گرفتن دچار مشکل میشود چون نمیتواند بر روی کاری که میخواهد انجام دهد، فکر کند و لذا دانشگاه بهجای اینکه افرادی متفکر و مستقل به جامعه تحویل دهد، افرادی وابسته و مردد را تحویل جامعه میدهد. خیالت راحت باشد که در دانشگاه نمیتوانی اصول صحیح «فکر کردن» را یادگیری برای همین باید خودت دستبهکار شوی.
مرتضی ش.
در دانشگاه هیچ واحدی را که در آن به آموزش چگونه نوشتن بپردازد، نمیگذرانی و باید خودت خارج از محیط دانشگاه، نوشتن را یاد بگیری.
مرتضی ش.
برایان تریسی میگوید: «برای موفق شدن در زندگیات کتاب زیاد بخوان؛ حداقل هفتهای یک کتاب را بخوان.» اما کمتر دانشجویانی هستند که علاوه بر مطالعهی درسی، کتابهای دیگری را میخوانند.
مرتضی ش.
کتاب «چگونه یک کتاب را بخوانیم» نوشتهی مورتیمر آدلر، کتابی است که روش خواندن کتابها را به ما میآموزد.
مرتضی ش.
در دانشگاه چیزهای خیلی کمی یاد میگیری که در زندگی واقعیات به دردت بخورد. خیلی از چیزهایی که در دانشگاه آموزش داده میشود را میتوانی در خارج از دانشگاه به نحو بهتر و بهدور از استرس نمره و قبولی در درس مربوطه یادگیری؛ پس چرا وقتی تو سرشار از انرژی هستی، میخواهی انرژی خودت را با رفتن به دانشگاه کم و غیر پویایش کنی؟ ... باید بدانی دانشگاه چیزهای بسیار زیادی را که در زندگیات به آن نیاز داری، به تو یاد نمیدهد و باید خودت دستبهکار شوی و آنها را فرابگیری.
مرتضی ش.
ایران جزو کشورهای نخست مدرک سازی است و تا دلت بخواهد در طی سالیان کوتاهی مدرکهای بدون دانش فنی و کاربردی تولید کرده است. مدرکی که ارزشی ندارد و وقتی تو میخواهی وارد بازار کار و استخدام شوی، اولین چیزی که ازت میخواهند سابقهی کار است؛ خندهدار نیست؟! اگر این مدرک چیز باارزشی بود پس چرا سابقهی کار حرف اول را میزند؟!
مرتضی ش.
موفقیت فقط در دانشگاه به دست نمیآید بلکه برعکس، بیشتر انسانهای موفق دنیا تحصیلات دانشگاهی نداشتهاند. بیشتر داوطلبان ورود به دانشگاه فقط برای کسب درآمد و رسیدن به یک شغل میخواهند وارد دانشگاه شوند غافل از اینکه خیلی راحتتر میتوانند خارج از دانشگاه به این خواستهشان برسند؛ و با این کار فقط عمر خودشان را تباه میکنند.
مرتضی ش.
دانشگاه یک مدرسهی بزرگ است که همه دنبال این هستند به هر طریقی که شده زودتر تمامش کنند.
مرتضی ش.
آیا حتماً باید به دانشگاه برویم؟...
خداوند حتماً به هر انسانی حداقل یک استعداد داده است و وظیفهی ما این است که آن استعداد را کشف کرده و بهتنهایی یا با کمک دیگران آن را شکوفا کنیم. رفتن به دانشگاه لزوماً نمیتواند ما را در شناخت آن استعداد کمک کند و چهبسا دانشگاه رفتن ما هرگز اجازهی شکوفا شدن استعدادهایمان را به ما ندهد.
مرتضی ش.
همچنین در مورد خارج از دانشگاه هم برایت حرف میزنم، از موفقیتهایی که نیاز به مدرک دانشگاهی و دانشگاه رفتن ندارد تا لذتهایی که میتوانی با دانشگاه نرفتن آن را تجربه کنی ...
مرتضی ش.
چیزهایی را که نمیتوان بازیافت کرد باید دور ریخت؛ این چیزها مثل آشغالی هستند که بعد از مدتی بوی تعفن آنها همهجا را میگیرد. در سطل زبالهی گذشته به این نوع آشغالها «افکار منفی» میگویند. یادمان باشد اگر خیلی سریع افکار منفی را با یک قیچی ذهنی از ذهنمان نبریم و دور نیندازیم، لذت زندگی در حال را از ما میگیرند و ما را از حرکت بهسوی آینده بازمیدارند.
مرتضی ش.
از سطل زبالهی گذشته میشود بعضی از چیزهای بهدردبخور را بازیافت و دوباره در راستای آیندهای روشن استفاده کرد. بازیافت کردن را شروع کن ... .
مرتضی ش.
برای موفق شدن هیچگاه دیر نیست. سنایی شاعر بزرگ قرن ششم، در جوانی در دربار مشغول سرودن شعر در مدح پادشاه بوده است اما بعد از مدتی تصمیم میگیرد که عزلت اختیار کند و خودش را بسازد. چشم بر روی خطاهای گذشتهاش میبندد و خودش را میبخشد و بهسوی آینده شروع به حرکت میکند. آیندهای درخشان برای خودش میسازد و نوری را روشن میکند که هرگز تمایل به خاموش شدن ندارد و راه درست و روشنایی را به هزاران کس میآموزد.
مرتضی ش.
تا زمانی که خودمان نخواهیم کسی نمی توند ما را متحول کند؛ درواقع تحول از درون ما شروع میشود.
zohreh
اگر با «چرایی» یک موضوع کنار بیاییم،
با «چگونگی» آن نیز کنار خواهیم آمد.
نیچه.
operana
حجم
۱۰۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۹۴ صفحه
حجم
۱۰۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۹۴ صفحه
قیمت:
۶,۰۰۰
۳,۰۰۰۵۰%
تومان