بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بخت خاک | طاقچه
تصویر جلد کتاب بخت خاک

بریده‌هایی از کتاب بخت خاک

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۷ رأی
۴٫۶
(۷)
تا لحظه موعود پای بر اراده عاریتی خود بگذار و اراده رب‌الارباب را پذیرا شو. سؤال مکن! سؤال کردن رسم دوستی و بندگی نیست. آنچه محبوب می‌خواهد همان کن! بی‌دانستن فلسفه و دلیل، هر چه دوست دارد دوست بدار! جز، او را مطلب! و جز، طلب و خواستن او هیچ چشم مدار! به سان روزه‌ات، وضویت، نمازت، که همگی تنها برای اجرای امر اوست. هشدار! که دوبینی و شرک همه چیز را ضایع می‌سازد.
سیّد جواد
در کنار هر رستوران، چند نوجوان با کیسه‌های پلاستیکی ایستاده‌اند. آنها آهسته و دور از چشم مأموران عراقی، کیسه‌ها را به مسافران می‌دهند تا آنها باقی‌مانده غذای خود را برایشان بیاورند. نوجوانی کیسه‌ای سیاه به یکی از مسافران داده بود؛ او با سابقه‌ای که از کیسه‌های سیاه و آلودگی آنها داشت از ریختن غذا در آن خودداری کرد و غذا را در کیسه‌ای دیگر که به همراه داشت ریخت و با هم به خیابان آمدیم. همه مسافران در غذاخوری بودند و نوجوان پیش آمد، اما وقتی غذا را در کیسه‌ای دیگر دید از گرفتن آن خودداری کرد. او می‌گفت این غذا مال بچه‌های دیگر است و باید به آنها بدهی. کیسه من سیاه بود. اصرار ما بی‌فایده بود و او از گرفتن غذا صرف‌نظر کرد. گوییا هیچ نسبتی میان فقر و حرام‌خواری، توسعه اقتصادی و سلامت نیست. گوییا، ناگزیر به بازنگری و مطالعه جدی مفروضاتی هستیم که به واسطه آن دیروزمان را، چهل سال پیشمان را تبدیل به زمان حال و وضع امروز کرده‌ایم.
سیّد جواد
حج، تمامت اسلام و محل حضور و تجلی مقام شامخ ولایت و محبت خدای تبارک و تعالی است و مسلمین در میقاتی حضور می‌یابند که «امام» و «خلیفه» خدا نیز حاضر است. ولی امری که به فرموده امام رضا (ع) «الإمام الأنیس و الرفیق و الوالد الشفیق» هستند. واسط فیض، بقیة الله و بابی که حضورشان تاج وقار و سربلندی مسلمین است. در دعای ندبه اشاره شده است که: «این السبب المتصّل بین‌الأرض و السماء» کجاست آن وسیله‌ای که فیوضات آسمان را به اهل زمین می‌رساند.
سیّد جواد
روزی، در صحن حرم امام هفتم، حضرت موسی‌بن‌جعفر (ع)، نوجوانی به یکی از دانشجویان ایرانی یک دسته تسبیح عرضه کرد به امید آنکه او خریدار تسبیح شود. از او اصرار و از دانشجو انکار. دلیل این انکار را هم نداشتن پول اعلام می‌کرد. در یک لحظه دیدم که نوجوان سکوت کرد. تسبیح‌ها را به جوان دانشجو داد و گفت: همه اینها مال تو، وقتی که پول همراه داشتی آن را در ضریح حضرت موسی‌بن‌جعفر (ع)، بریز و به سرعت از آنجا دور شد. تسبیح‌ها در دست دانشجوی ایرانی مانده بود و چشمانش دوخته بر نوجوان که به سرعت دور می‌شد... یک روز صبح وقتی که به قصد زیارت یکی از اماکن، از هتل خارج شدم در کنار اتوبوس، جوانی دست‌فروش به سرعت خود را به من رساند. ناراحتی و حزن در چهره او نمایان بود. گویا میان او و یکی از زائران گفتگویی در وقت خرید کالا در گرفته بود. زائر ایرانی دلخور شده بود و جوان در پی آن بود تا قبل از حرکت اتوبوس با واسطه من ماجرا را ختم کند و حلیت بطلبد. بعد دریافتم که این سوء تفاهم ناشی از این بود که زائر ایرانی به زبان فارسی گفتگو می‌کرد و جوان به عربی.
سیّد جواد
دست‌فروش‌های دوره‌گرد که سنی میان ده تا بیست سالگی را پشت سر می‌گذارند رد و نشان همه محلهای زندگی و اتراق زائران و مسافران را دارند. آنها در اوّلین فرصت و دور از چشم نگهبانان به سراغ تو می‌آیند؛ به راحتی قیمت خرید اوّلیه خود را می‌گویند و با درصدی سود جزیی آن را می‌فروشند. قصد اصلی‌شان فروش سریع کالاست نه منفعت بسیار. گاه کالایی را به قیمت خرید به تو می‌فروشند با حساسیتی که تو را به حیرت می‌آورد. حساسیت عجیبی در وقت مواجه شدن با چهره ناراضی تو، در وقتی که پول می‌دهی دارند. چیزی در آنها هنوز زنده است. واهمه‌ای از کسب پول شبهه ناک، از اینرو به گونه‌ای معامله می‌کنند تا برق رضایت را در چشمان خریدار ببینند.
سیّد جواد
شاید به خاطر همین توسعه نیافتگی و عقب ماندن از قافله مدرنیته است که از سامرا در شمال بغداد گرفته تا کربلا در جنوب عراق، خبری از دختران و پسران سگ به دست یله‌ورها و عنان گسیخته نیست. چنان که در این دیار از اعتیاد، معتاد و دوره‌گردهای خیابانی نیز خبری نیست. بچه‌ها پا برهنه‌اند اما دوره‌گرد علافی که چشم به هر دارو نداری که همراه توست بدوزند یا در اوّلین فرصت آن را از تو بربایند، نیستند.
سیّد جواد
زندگی در همه شهرهای عراق بسیط و به تبع آن بی‌نصیب از ادوات و ابزار مدرن و وسایل ارتباطی پیشرفته و پیچیده است. از همین رو هر مسافر ساده‌دلی می‌پندارد که اینان در جهل و بی‌خبری به سر می‌برند. چرا که امروزه، رسانه‌ها، تبلیغات غربی و ادوات و ابزار مدرن، نشانه ترقی و رشدند و نشانه انسان و جوامع توسعه یافته. پس اگر قومی و جماعتی خود را در چادر مدرنیته نپیچیده باشد، انسان نیست. اگر قومی ریسمان تعلق خود را از سنت‌ها، از قومیت، از دین و حتّی از ملیت نبریده باشد، پیشرفته، اجتماعی و قابل قبول نیست. دور انداختنی، عقب‌مانده و فناتیک است و جز به درد کشته شدن نمی‌خورد.
سیّد جواد

حجم

۱۲۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۲۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان