بریدههایی از کتاب فناناپذیر
۴٫۱
(۸۲)
با نبودِ شجاعت دیگر هیچ ندارید. امیدی که همراه با ترس باشد، خطرآفرین تر از هر ناامیدی و یاس است.
s.a.h
او پیش از این خود را به مرگ سپرده بود، در آوردگاه همچو نعشهای بی جان همبستر با خاک بود، ازینرو دیگر ترسی از مرگ و مردن نداشت.
به خنده ای که نشان از بی اعتنایی او به چنگالِ گشودۀ فرشته اجل بود، دست مشت و عزم استوار کرد، و به نیتِ پرش از دره ای که رو به رویش هیچ آشکار نبود گام پس نهاد و برای یک جهشِ دورخیز، قدم به عقب گذاشت.
Vaseghi Mohsen
ترس را می توان از زورگویی شناخت پس آنکه زورگوتر است ترسوترین نیز هست. جنگ را با او آغاز کن.
mehrdad
گفت: برو وقت تنگ است و هنگام رفتن. فاصله را چه کار داری، هوش و حواست به هر قدم باشد، هرگز دوری راه را به دیده نیاور. باید هدف را در اندیشه بنگری اما چشمت تنها بر گامهایت بچرخد، دور از قدمهایت به هیچ کجا ننگر که اینگونه راه بسیار جلوه می کند و از گام نهادن باز می ایستی، بدینسان آهنگ و هدف زیر گامهایت می باشد، نه دور از هر قدم که هرگز به آن نخواهی رسید.
علیرضا
گفت: جوان همه ما بر لبۀ گور هستیم، چه تو ای جوان چه من پیرِ سال دیده، خود را دور از مرگ نبین، مرگ نزدیکترین یار و همدم زندگان است.
سید کتابی
به خنده ای با خود گفت: ای روزگار ای روزگار، برای رهایی از هر بلا، باید بر بلایی دیگر چیره شوم، آفت پشت آفت، آفندهای پی درپی. اندیشه ات را خواندم و به نیکی بر کردارت آگاه شدم ای روزگار. دیگر می دانم که افتادن در دام درین دهرِ پرپیچ و خم حتمیست، گرفتارِ آفت شدن امریست بایسته و گریزناپذیر. اما راهِ رهایی در دل هر آفت پنهان است، اینست رسم این دهرِ خشن روی خوش باطن.
Meisam Soheili
نگاهی به طاقِ کیوان افکند، پس آنگه گفت: که بی شک کژیِ و خمیدگی این آسمانِ بلند به سبب آموزهای سنگین آنست.
علیرضا
شروعِ هر جنگ و آغازِ هر نبرد را باید به دستِ سرنوشت سپرد نه به خویِ خونخواهی.
mehrdad
حکایتی در بابِ فرماندهی قهار و پیشاهنگ شکن است، که پس از پیروزی در یک پیکارِ مرگبار، به همه کشی و کشتار رو می آورد.
☆rose☆
خود را دور از مرگ نبین، مرگ نزدیکترین یار و همدم زندگان است.
mehrdad
ایران میان دندان کفتاران گرفتار شده، اما شما نه میهن می شناسید و نه رسم پدر می دانید. آری سبزه زار دشتِ رشادت به هرزه آلوده گشته، نخجیرگاه نامداران تهی از هر شیر شده و کفتار خود را شیر پنداشته، بی جهت می کشد و بی دلیل می درد و فرمان به زور می راند. چو شغلانِ تشنه به هر سو می روید و می جنگید و ایران زیر سمِ اسبان و تیغهایتان در حال جان دادن است و تکه پاره شدن. در جنگیدن و نبرد، پشت به دشمن کردید و تیغ روی خود افراختید
Mrxamani
حجم
۹۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه
حجم
۹۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه
قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد