بریدههایی از کتاب حوزه و روحانیت، برگرفته از بیانات حضرت آیت الله سیدعلی خامنهای (مدظله العالی)
۴٫۱
(۲۱)
خاک بر سرِ آن عالِمی که قلباً خوشحال شود از اینکه ببیند رادیوهای دشمنان اسلام، در مقابل نظام اسلامی، از او تمجید و تعریف میکنند! باید گریه کند! حالا گیرم از لحاظ فقاهت و علم هم خیلی بالا باشد، که آن هم علم نیست، جهل است؛ نور نیست، ظلمت است؛ والّا اگر نور بود، اوّل خودِ این نوع افراد را هدایت میکرد.
وحید
برادران عزیز! امروز کارهای نشده و سؤالهای بیجواب خیلی هست. از اوّلی که این انقلاب پیروز شد، هرجا رفتیم و هرکس آمد، دیدیم به ما میگوید شما چه میگویید؛ حرفتان چیست. ما باید پایههای تفکر اسلامی و جهانبینی اسلامی و مبانی نظام اسلامی و ارکان و خطوط اصلی انقلاب اسلامی - یعنی این تحوّل و از شکلی به شکل دیگر شدن - را توضیح بدهیم؛ بعد ارکان نظام جمهوری اسلامی و اقتصاد و سیاست و روابط جمعی و روابط فردی و اخلاق و فرهنگ و جایگاه علم را در آن توضیح بدهیم؛ همهی اینها کار لازم دارد؛ جای بسیاری از این کارها خالی است؛ اینها باید از حوزهی علمیه بجوشد و سرریز بشود.
سید علیرضا موسوی
فقه سنّتی و اجتهاد جواهری: روش تحصیل و تحقیق
اما در مورد روش تحصیل و تحقیق حوزهها، اینجانب معتقد به فقه سنّتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلّف از آن را جایز نمیدانم.
کاربر ۱۱۸۱۶۳۳
حوزه علمیه قم، مادر نظام
از آن طرف، حوزههای علمیه هم نمیتوانند بیتفاوت بمانند. حوزهی علمیه، بخصوص حوزهی علمیهی قم مادر این نظام است؛ به وجود آورنده و مولد این انقلاب و این حرکت عظیم است. یک مادر چگونه میتواند از زادهی خود، از فرزند خود غافل بماند، نسبت به او بیتفاوت باشد، در هنگام لازم از او دفاع نکند؟ ممکن نیست. بنابراین نسبت بین حوزههای علمیه و نظام جمهوری اسلامی، نسبت حمایت متقابل است. نظام از حوزهها حمایت میکند، حوزهها از نظام حمایت میکنند؛ همکاری میکنند، به یکدیگر کمک میکنند.
کاربر ۱۲۲۳۳۳۶
اگر دیدیم در حوزههای علمیه، شورِ علمی هست، اما این شورِ علمی و کار علمی، خلأهای نظام را چنان که باید، پُر نمیکند، باز باید به مسئلهی تهذیب توجّه کنیم. برای اینکه اگر اخلاق و تهذیب نفس در حوزهها باشد و صفای نفس ناشی از آن پیدا شود، هر کلمهای که خوانده شود، باید به نفع مردم و جامعه باشد.
بنده میخواهم بر مسئلهی تهذیب، تأکید کنم.
سید علیرضا موسوی
شخصی و دنیاطلبی و روی آوردن به زیورهای مادّی و سوءاستفاده از مکانت اجتماعی، خطرش برای روحانیت، کمتر از حملات دشمن نیست؛ بلکه بهمراتب از آن بیشتر است
کاربر ۲۹۳۲۳۵۶
هرچه مرحوم «سید شرفالدین» و مرحوم «امینی» نوشته، همان است دیگر. البته، هرکدام از آن کتابها برای جاهایی به درد میخورد؛ اما نکته این است که ما بهصورت مدرن و طبق نیازهای امروز، از حقّ خود و تشیع و اعتقاد و انقلاب و اسلام و حتّی اماممان دفاع نکردیم. امام را متّهم کردند که میگوید: پیامبران ناموفق بودند (!) ما چند جلد کتاب در جواب این اتّهام نوشتیم و به دنیا ارائه دادیم و پخش کردیم؟ پس، ببینید اینها کارهای حوزه است. ما باید اینها را باور کنیم.
آقایان! ما تا کی به سازمان تبلیغات و وزارت ارشاد فشار بیاوریم که بنویسید و بدهید؟ آنها میگویند: نمیتوانیم. راست هم میگویند، کار آنها نیست؛ کار حوزه و طلبه است. اینگونه کارها باید در آنجاها انجام بگیرد. من از آقایان سؤال میکنم که آیا میدانید امروز در درجهی اوّل، چند عنوان کتاب برای دنیای اسلام لازم است؟ گمان نمیکنم کسی از شما بداند. من شاید از بعضی از شما یک ذرّه بیشتر بدانم؛ اما بهطور دقیق نمیدانم. حوزه هم نمیداند. اگر من ندانم، عیب نیست؛ ولی اگر حوزه نداند، عیب است
سید علیرضا موسوی
یک نکته هم در مورد علوم انسانی ... عرض کنم. ببینید، ما نمیگوئیم علوم انسانی غیر مفید است؛ ما میگوئیم علوم انسانی به شکل کنونی مضر است؛ بحث سر این است.
amirmohammadmb
حوزهی علمیه باید کارخانهی سازندگی انسان، سازندگی فکر، سازندگی کتاب، سازندگی مطلب، سازندگی مبلّغ، سازندگی مدرّس، سازندگی محقّق، سازندگی سیاستمدار و سازندگی رهبر باشد. حوزهی علمیه باید به جایی برسد که همیشه ده، بیست نفر شخصیت آماده برای رهبری داشته باشد؛ که اگر هرکدام از اینها را در مقابل زُبدگان این امّت بگذارند، بر او متّفق بشوند که برای رهبری صلاحیت دارد.
علیرضا بهشتی
مشخّص نمودن نقشه راه برای طلبه
امروز هرکس برای تعلیم و تربیت وارد حوزه میشود، باید این در ذهنش باشد که من امروز به اندازهی وسع و توانم، طلبهی فاضل، مدرّس معروف، مرجع یا از ارکان حوزه میشوم تا به نظام جمهوری اسلامی و مسئولانش کمک کنم. طلبه باید از ابتدا تا پایان، این روال و مسیر را در نظر داشته باشد. این، باید در حوزهی علمیه به یک فرهنگ تبدیل شود.
سید علیرضا موسوی
البته، یک چیز دیگر هم در اینجا وجود دارد و آن نقش حوزه - غیر از جنبههای فرهنگی - در ادارهی جامعه است. ما نباید از نقش سیاسی حوزه و شخصیتهای حوزوی در ادارهی جامعه غافل شویم. این، چیز مهمّی است. شما باید رهبران آیندهی انقلاب و کشور را در حوزه بسازید و بپرورانید و فراهم کنید؛ شخصیتهایی که بتوانند رئیسجمهور و وزیر و نماینده و نظریهپرداز سیاسی باشند؛ کما اینکه شما ملاحظه میکنید، بعد از پیروزی انقلاب، منهای شخص شخیص امام بزرگوار - که «لایعادله احد» - سهم و نقش معمّمان و متخرجان حوزه در ادارهی انقلاب و مسئولیتپذیری در مسائل آن - چه در قانونگذاریاش، چه در قضایش، چه در قوّهی مجریهاش و چه در زمینههای سیاسیاش - اگر نگوییم بیشتر است، اقلّاً نقشی برابر با غیرحوزویها داشتهاند. اینها، متخرجان قبل از انقلابند. به قول آن باغبان قدیمی: کاشتند و خوردیم، کاریم و خورند. حوزه، در این مورد چه کرده و چه خواهد کرد؟ البته، در این زمینه حوزه تلاشهای خوبی داشته است و نمیشود آن را منکر شد؛ اما مطمئنّاً کمتر از آن چیزی است که لازم میباشد.
سید علیرضا موسوی
من امروز بر این عقیدهام که مقتدرترین افراد در مصاف با آنهمه توطئهها و خصومتها و جنگافروزیهایی که در جهان علیه انقلاب اسلامی است، معلوم نبود موفقیت بیشتری از افراد موجود بهدست میآوردند.
amirhamed
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت گمرهی است
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
جز به کمک خدا نمیشود. علم، فکر خوب، ذهن خوب، استعداد بالا، تلاش فراوان، اگر با کمک الهی همراه نباشد - که از راه توکل باللَّه و تفویض الیاللَّه حاصل میشود - راه به جائی نخواهد برد.
amirmohammadmb
اینکه استاد بیاید بگوید و برود، نه؛ حرف شاگرد را میشنفتند، گوش میکردند. اینها از قدیم معمول بوده است. در همین زمان ما بعضی از بزرگان بودند، الان هم هستند؛ شاگرد بعد از درس، تا خانهی استاد او را همراهی میکرد؛ بحث میکرد، صحبت میکرد، سؤال میکرد. گعده، گعدهی علمی؛ نشست، نشست تحقیقی و سؤال و جواب؛ اینها سنتهای خوب حوزهی ماست. دیگران میخواهند اینها را از ما یاد بگیرند، ما بیائیم اینها را تبدیل کنیم به روشهای دیگران که منسوخ و کهنه است؟! پس این سنتها باید باقی بماند و تقویت شود. تحول به معنای تغییر اینها نیست.
amirmohammadmb
ویژگیهای مثبت حوزه سنتی: فکر کردن، نه حفظ کردن
اساس کار طلبگی، فکر کردن و دقت کردن و مطالعه کردن است، نه حفظ کردن. حفظمحوری، همان چیزی است که امروز بلای تعلیم و تربیت جدید ماست و ما مدتهاست که داریم با آن مقابله و مبارزه میکنیم و هنوز هم روبهراه نشده است و باید روبهراه شود. در حوزه، اساس سنتی ما بر پایهی فکر کردن است. طلبه درس را که میخواند، اولاً قبلاً پیشمطالعه میکند، ذهنش را آماده میکند تا از استاد حرف نو بشنود. بعد از درس، آن درس را با یک زمیلی، رفیقی مباحثه میکند؛ یک بار به او درس میگوید، یک بار او به انسان درس میگوید؛ لذا در ذهن جایگزین میشود.
amirmohammadmb
پرچم فلسفهی اسلامی دست حوزههای علمیه بوده است و باید باشد و بماند. اگر شما این پرچم را زمین بگذارید، دیگرانی که احیاناً صلاحیت لازم را ندارند، این پرچم را برمیدارند
amirmohammadmb
دِه بُود آن، نه دِل، که اندر وی گاو و خر بینی و ضیاع و عقار
کاربر ۲۹۳۲۳۵۶
حجم
۷۴۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۶۰۸ صفحه
حجم
۷۴۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۶۰۸ صفحه
قیمت:
۱۴۶,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد