بریده‌هایی از کتاب مطالعه ، سرخط (خلاصه کتاب)

اگر کتابی را نصفه خوانده و آن را رها کردید شاید مشکل شما نیستید و لازم نیست بابت این موضوع خودتان را سرزنش کنید. گاهی ذهنتان درگیر موضوع دیگری بوده و اجازه تمرکز به شما نمی‌داده است.

کتاب کاغذی هیچ جایگزینی ندارد و حسی که بو و لمس کاغذ به انسان می‌دهد بخشی از محتوای کتاب است که اگر حذف شود گویی بخشی از متن اصلی حذف شده است.

ما برای گسترش فرهنگ کتابخوانی چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم؟ یکی از روش‌ها رها کردن کتاب در مکان‌های عمومی است به این صورت که هر کسی چندتا از کتاب‌های خودش را در مکان‌های عمومی می‌گذارد تا دیگران آن را بخوانند و در مکان عمومی دیگری رها کنند. و به همین ترتیب کلی کتاب در اختیار افراد زیادی قرار می‌گیرد.

مطالعه را از کاری لوکس تبدیل به عادت کنیم.

پسر من در آمریکا به دنیا آمده است. از دبستان به آنها یاد داده‌اند که باید کتاب بخوانند. پسرم معمولا تکلیفی در خانه برای انجام دادن به جز هفته‌ای دوبار و آن هم فقط درس ریاضی نداشت و در عوض با روش‌های مختلف سعی می‌کنند تا عادت کتاب خواندن را در آنها نهادینه کنند. مثلا پازل‌های سفید به بچه‌ها می‌دهند که در ازای یک ساعت کتاب خواندن اجازه داشتند یک قطعه از پازل را رنگ کنند و در پایان سال هر بچه‌ای که پازل بیشتری رنگ کرده بود جایزه می‌گرفت و توسط کادر مدرسه و گاهی اعضای دولت تشویق می‌شد.

هر کدام از ما می‌توانیم یک سفیر کتاب باشیم. با معرفی کتاب‌های خوب به دوستانمان یا قرض دادن کتاب‌های خودمان به آنها، قدمی در راه علاقه‌مند کردن افراد به کتاب و کتابخوانی برداریم.

کتاب بهترین دوست است. آیا این جمله غریبی است؟ احتمالا شما دوستان زیادی داشتید و دارید. چند نفر از آن‌ها دوست واقعی برای شما بودند؟ به این معنی که رک و رو راست مسائل را برای شما باز کردند و به شما چیزهای خوب و مفید آموختند (چه برای شما خوشایند باشد و چه ناخوشایند). آیا واقعا از هم‌نشینی با بیشتر دوستان خود احساس خوب دارید و آرامش می‌گیرید؟ به شما پیشنهاد می‌کنیم که یک بار کتاب را به عنوان دوست صمیمی خود برگزینید. کتاب همه شرایط لازم و کافی به عنوان یک دوست خوب را دارد. فقط کافی است که آن را بخواهید و بخوانید.

سوالات بسیار جالبی مطرح شد که برخی مثل تلنگر بود و برخی تامل برانگیز. دغدغه افراد اهل مطالعه این بود که چه طور می شود کتاب را به همه جا برسانیم و چه طور این فرهنگ را فراگیر کنیم اما یک نفر سوال جالبی مطرح کرد: چرا باید کتاب بخوانیم؟

ما چقدر کتاب می‌خوانیم؟

کتاب بهترین دوست است. آیا این جمله غریبی است؟ احتمالا شما دوستان زیادی داشتید و دارید. چند نفر از آن‌ها دوست واقعی برای شما بودند؟ به این معنی که رک و رو راست مسائل را برای شما باز کردند و به شما چیزهای خوب و مفید آموختند (چه برای شما خوشایند باشد و چه ناخوشایند). آیا واقعا از هم‌نشینی با بیشتر دوستان خود احساس خوب دارید و آرامش می‌گیرید؟ به شما پیشنهاد می‌کنیم که یک بار کتاب را به عنوان دوست صمیمی خود برگزینید. کتاب همه شرایط لازم و کافی به عنوان یک دوست خوب را دارد. فقط کافی است که آن را بخواهید و بخوانید.

فاصله کتاب از چشم باید حدود ۳۰ سانتی متر باشد.

آیا کتاب‌های الکترونیکی جای کاغذ را خواهند گرفت؟

مهم نیست به چه بهانه‌ای سراغ کتاب می‌روید، همین که سراغ آن را می‌گیرید و مطالعه می‌کنید آگاهیتان افزایش پیدا می‌کند و تجربه را بدون تجربه کردن یاد می‌گیرید.

فرهنگ مطالعه چیزی فراتر از کتاب خواندن است

فضایی که برای مطالعه انتخاب می‌کنید باید از نور کافی برخوردار بوده و فاصله کتاب از چشم باید حدود ۳۰ سانتی متر باشد. و در کنار این شرایط، باید جایی باشد که احساس راحتی کنید

دارن هاردی در کتاب اثرمرکب می‌گوید که عادت‌های بسیار کوچک ما هستند که اتفاقات بزرگ آیندمان را شکل می‌دهند

حرف را تبدیل به عمل کنیم

کتاب وسیله‌ای برای انتقال تجربیات و آگاه کردن افراد است و هرچه میزان آگاهی در جامه‌ای بیشتر باشد درصد موفقیت کل جامعه هم افزایش پیدا می‌کند و مردم چون از تجربیات قدیم آگاهند سرنوشت بهتری برای خود می‌آفرینند.

کتاب را به عنوان کالای لوکس نبینیم و از آن به عنوان راهنمای زندگی استفاده کنیم.

آیا تا به حال فکر کرده‌اید چرا کتاب نمی‌خوانیم یا کم می‌خوانیم؟ شاید چون کتاب و سبک مورد علاقه خود را پیدا نکرده‌اید!