بریده‌هایی از کتاب بهترین راه برای خوردن یک فیل

باید به فهم این مساله نائل شویم که واقعا چه چیزی در زندگی باعث خوش‌حالی ما می‌شود. لازم به ذکر است که این مساله به آن سادگی که تصور می‌شود نیست، چون بسیاری از ما از همان دوران کودکی درباره این‌که چه چیزی باید بخواهیم و چه چیزی نباید بخواهیم به صورت شرطی و روتین تربیت شده‌ایم.

باور من این است که خوش‌حالی و موفق بودن ارتباطی به هم ندارند و دو مساله جدا از هم هستند. به محض این‌که شروع می‌کنید به کم کردن کارهای پراکنده و بیشتر کردن کارهایی که دوست دارید، خوش‌حالی و رضایت در اعمال شما جلوه گر خواهد شد.

هرجا مزرعه هست، هرجا آدم هست، کتاب هم باید باشد. ویکتور هوگو

می‌توان هر کار دل‌خواهی را انجام داد... اما انجام همه کارها امکان‌پذیر نیست.

تنها راهی که برای شروع وجود دارد این است که کمی‌با دقت به اطراف نگاه کنیم و به خودمان فضاهای کوچکی بدهیم. مثلا ممکن است بتوانیم قبل از شروع کار روزانه ۵ دقیقه به خودمان فضایی اختصاصی بدهیم. همه ما اگر بخواهیم حتما می‌توانیم ۵ دقیقه وقت پیدا کنیم. این ۵ دقیقه کاملا از آن شماست. وقت مناسبی که به زندگی و به خود نگاهی بکنید و تمام چیزهای خوبی را که در زندگی دارید از نظر بگذرانید. از خود یک سوال ساده بپرسید: اگر نمی‌ترسیدید یا هیچ یک از این پریشانی‌های روزمرده را نداشتید و مانعی هم سر راه وجود نداشت چه کاری هست که دوست داشتید امروز انجامش دهید؟

وقتی به افراد و چیزهایی که دوست داریم اولویت نمی‌دهیم، نتیجه این می‌شود که احساس تهی بودن و خستگی به ما دست می‌دهد و به تدریج کنترل امور از دستمان خارج می‌شود. در چنین شرایطی سوال این است که کار کردن من چه منافعی برای من و یا حتی دیگران دارد؟

شاید به عنوان یک نشان افتخار که نشان می‌دهد ما سخت مشغول کار بوده‌ایم. حسابی برای به دست آوردن بهترین‌ها به خودمان فشار می‌آوریم تا نهایت استفاده را از زندگی ببریم. باور نکنید و خریدار این حرف‌ها نباشید. چون همه این‌ها یک افسانه است.

وقتی تمرکز روی بخش‌های خاصی از زندگی را شروع می‌کنید، به کسانی که بیشتر شما را به وجد می‌آورند متکی باشید. در این حالت، در واقع تلاش می‌کنید به جای این‌که روی «بیشتر و بیشتر» فکر کنید به این بیندیشید که در زندگی فعلی خود چه چیزهای خوبی دارید.

برای این‌که با بیشترین بهره‌وری کار کنیم، لازم است که مثل ورزشکاران، با تمام وجود در خدمت کار و هدف باشیم. باید وجودمان از کاری که می‌کنیم سیراب شده و رشد پیدا کند. نه فقط آن قسمت از وجودمان که در خدمت پول در آوردن و کار کردن است. فقط در این صورت است که مشکلات را سریع‌تر حل می‌کنیم، خلاق‌تر می‌شویم، خیلی مشتاق‌تر خواهیم بود و نتایج بهتری به دست خواهیم آرود.

اگر خودباوری را از تغییرات خارجی می‌گیرید. اگر به تغییرات بیرونی برای اعتماد به نفس وابسته هستید. اگر نیاز به احترام و تشکر و دوست داشته شدن در شما بیش از اندازه است. احتمالا از نوعی عارضه به نام «وسواس راضی نگه داشتن دیگران» رنج می‌برید. یعنی به عبارت دیگر جزو کسانی هستنید که توان «نه» گفتن ندارند.