بریدههایی از کتاب نامههای عاشقانه
۳٫۷
(۳)
فقر و سختی توأم با عشق بسیار بهتر از ثروت بدون عشق است.
پویا پانا
جای شگفتی دارد که آن افرادی که از همه بیشتر به ما نزدیکترند همانهایی هستند که از همه بیشتر موجب پریشانی و آشفتگی زندگیهایمان میشوند.
hiba
اما هر قلبی قبله خاص خودش را دارد، هر قلبی برای خودش مسیر ویژهای دارد که هرگاه تنها میشود به سمت آن میپیچد. هر قلبی گوشه عزلت خاص خودش را دارد که در طلب آرامش و تسلی خاطر به آن پناه میبرد.
sepide saad
حالت چطور است؟ وضع سلامتیات چگونه است؟ به قول لبنانیها، «دماغت چاق» است؟ آیا تابستان گذشته به آن دست دیگرت هم آسیب وارد شد، یا مادرت اجازه سوارکاری به تو نداد تا بتوانی با دو دست سالم به مصر بازگردی؟ در مورد خودم، وضع سلامتیام خیلی خیلی شبیه تلوتلوخوردنهای یک آدم سیاهمست است. من تابستان و پاییز را سفر میکنم و بین بلندترین قلههای کوهستانها و سواحل دریا عقب و جلو میروم، سپس با چهرهای رنگپریده و بدنی زار و نزار به نیویورک برمیگردم تا به کارم و نبردم با رؤیاهایم ادامه دهم؛ همان رؤیاهای عجیبی که مرا به نوک کوهها میبرد و سپس از آنجا به اعماق درّهها پرتاب میکند.
خوشحالم که از الفنون، که به راستی بهترین مجله در نوع خودش است که در جهان عربزبان پدیدار شده، خوشت آمده است. در باره مدیرش باید بگویم که جوان خوشفکر و باریکبینی است
سپیده
امکان ندارد که چنین عشقی را بتوان در دستهبندی خاصی جا داد، هرچند که واجد پارهای عناصر عشق معنوی و افلاطونی بود. جبران و مِی به واسطه گرایش و اشتیاق عارفانهشان به «وحدت با خدا» دلبسته یکدیگر شده بودند. «شعله آبی»، که جبران از آن به عنوان نماد وجود خداوند در انسان استفاده میکرد، به نماد عشق جاودانهاش به مِی نیز تبدیل شد. این دو دلداده در سفری روحی به سوی «شعله آبی»، یا همان شعله ادبی هستی، به هم ملحق شدند. این «آرزو» ی جبران برای مِی بود؛ کلمهای که بهتر از هر کلمه دیگری ذات و منش احساسات او را شرح میدهد. از نظر جبران، عشق برای بیان خویش نیازمند هیچ کلمهای نبود، زیرا عشق سرود نیایش خاموشی بود که در سکوت شب شنیده میشد؛ و به راستی هم، عصاره همه چیزها بود.
سپیده
پیوند عشقیای که این دو نویسنده لبنانی ساکن در دو نقطه بسیار متفاوت دنیا را به هم وصل کرد، از نادرترین نوع ممکن بود. روابطی بین زنان و مردان وجود داشته که با نامهنگاری بین طرفین شروع شده و سپس در راستای مسیرهای معمولی به جلو رفته و تکامل یافته است. روابطی هم بوده که طرفین پس از یک آغاز سنتی (دیدار و آشنایی با هم)، خودشان را صرفآ به نامهنگاری با هم محدود کردهاند. اما جبران و مِی زیادا یکدیگر را صرفآ از طریق نامههایی که با هم مبادله میکردند و از طریق مطالعه کتابها و آثارشان میشناختند. آنها جز در خیالها و رؤیاهایشان، هرگز با یکدیگر دیدار نکردند؛ روحهای جستجوگر آنها با پرسهزنیها مداوم به دنبال یافتن واقعیت ازلی و ابدی بود و هر یک از آنها در دیگری به دنبال نیمه گمشده خویش میگشت.
این نامههای عاشقانه منتشر نشدهای که بین جبران و مِی زیادا رد و بدل شد، اهمیت کمنظیری برای پژوهشگران زندگی و آثار جبران خلیل جبران دارد
سپیده
آدمهای زیادی هستند که خیال میکنند ما را درک میکنند، زیرا آنها در رفتارِ «ظاهری» ما چیزی را یافتهاند که شباهت به همان چیزی دارد که خودشان زمانی آن را در زندگیهایشان تجربه کرده بودند؛ اما یکبار تجربه کردن چیزی کفایت نمیکند که افراد ادعا کنند همه رازهای ما را ــ رازهایی که در درونمان وجود دارد و حتا خودمان هم به آنها واقف نیستیم ــ میدانند. در واقع تنها کاری که آنها میکنند شمارهگذاری، برچسبگذاری و قفسهگذاری ما در یکی از بیشمار قفسههایی است که اندیشهها و ایدههای آنها را در خود جا داده است؛ درست مثل همان کاری که داروساز با شیشههای حاوی داروها و پودرهایش میکند.
amir
فقر و سختی توأم با عشق بسیار بهتر از ثروت بدون عشق است.
hiba
به بنده اجازه دهید به اطلاعتان برسانم که، فارغ از اینکه شما مایلید تا کجا به شرارتان ادامه دهید، هرگز به اندازه نصف من هم نمیتوانید شرور باشید، برای اینکه من به همان اندازه شرورم که ارواح سیاهی که از دروازههای جهنم نگهبانی میکنند و
Hooman babaei
او معتقد بود که عشق به محض یافتنش انسان را از شر حرص و طمع، جاهطلبی، کبر و غرور روشنفکرانه، اطاعت کورکورانه از آداب و رسوم کهنه، و ترس از ردههای اجتماعی مافوق، خلاص میکند.
پویا پانا
حجم
۸۱۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
حجم
۸۱۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
قیمت:
۱۰۶,۰۰۰
۷۴,۲۰۰۳۰%
تومان