بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نهنگ ها را من سیر می کنم | طاقچه
تصویر جلد کتاب نهنگ ها را من سیر می کنم

بریده‌هایی از کتاب نهنگ ها را من سیر می کنم

امتیاز:
۱.۰از ۱ رأی
۱٫۰
(۱)
مامان می‌گفت حکایت پدرها عجیب است. تو را می‌آفرینند و آب و غذایت می‌دهند. دوشیفت و سه‌شیفت کار می‌کنند و به هر آب و آتشی می‌زنند تا نیازهایت را استجاب کنند. اما کافی است بگویند بالای چشمت ابروست تا زحماتشان به باد برود.
k.hashemzade
این که آدم بخواهد شبیه دلخواه آدمی دیگر باشد سخت است. انتخاب نشده باشی و بخواهی خودت را به ایده‌آل‌های او نزدیک کنی. آدم خودش را گم می‌کند. نه خودت می‌شوی و نه آنی که باید باشی. چیزی میان آن دو و سرگردان. بدوی که تایید بگیری و هر بار هراسان‌تر و ناامیدتر هن‌وهن‌کنان دست به زانو بگیری و عرق از سرورویت ببارد و در آخر ببازی.
k.hashemzade
ل میان جلزوولز میگوها در تابه سرش را عقب گرفته و تکان می‌دهد و می‌گوید "به قیافهٔ متکبر زن نمی‌خورده که به بچه و احوالش اهمیتی بدهد" و او می‌خندد و می‌گوید "ای ظاهربین! آدم‌ها را آسان قضاوت می‌کنی." اما من فکر می‌کنم که قضاوت در ظاهر شخص اهمیت دارد. یعنی همه این‌طور فکر می‌کنند. آن لحظه با خودم می‌گویم یک عمر همه را با قیافه‌هایشان قضاوت کردیم و این مرد هم چرت می‌گوید که به قیافه نیست.
k.hashemzade
یاد گرفته‌ام که رابطه اگر در دو طرف به یک میزان جذابیت ایجاد نکند، مُرده است. تقلا می‌کنی. تمامت را خرج می‌کنی اما در نهایت شانسی نداری. در این‌طور مواقع مثل بیماری که با بیماریِ لاعلاجی روبه‌رو است، مرگ حتمی می‌باشد. فقط زمان می‌خری و در مورد رابطه برعکس عمل می‌کند. هر چه بیشتر کشش بدهی، بیشتر زمان می‌بازی.
k.hashemzade
بعضی‌وقت‌ها بی‌نیازی هم می‌شه یه مشکل جدید. - آره. نبض زندگی وقتی می‌تپه که هدف داری. ضربان زندگی توی همون دویدن‌هاست که به رسیدن فکر می‌کنی.
k.hashemzade
آدم‌ها بدون پست و شغلشان روحیه‌ای متفاوت دارند.
k.hashemzade
همهٔ مردم دنیا استعداد بازیگری دارند اما تعدادی محدود بازیگر می‌شوند. تنها آن‌هایی که می‌خواهند استعدادشان را لو بدهند. برای سایرین نان در مخفی کردن توانایی بازیگری‌شان است.
k.hashemzade
تنهایی حریم امنی‌ست که نه به خاطر انزوا بلکه از رشد شخصیت و بی‌نیازی نصیب آدم می‌شه.
k.hashemzade
برای زندگی کردن باید حس روزها را درک کرد. در تعادل و ثبات زیستن شاید سرشار از حس امنیت باشد اما نبض زندگی در لحظات چالش‌برانگیز، سربالایی‌ها و سرپایینی‌ها می‌تپد.
k.hashemzade
مامان گفت "یاد بگیر و غصه‌هایت را بدوز. آدمی که هنر بداند، غصه‌هایش را می‌ریزد بیرون و با نقش و طرح باارزشش می‌کند." آیدا خندید و گفت "مامان پس هنرمندها همه دنیای درد و غمند؟" مامان گفت "اگر هنر نبود، آدم نمی‌دانست با غصه‌هایش چه کند." حق با مامان بود.
k.hashemzade
هر وسیله‌ای وقتی باارزش است که استفاده بشود. استفاده که نشود، ارزشش را از دست می‌دهد.
k.hashemzade
درد با افغان‌ها عجین است و سوگ در عمرشان حل شده. از دست می‌دهند و صبور از آن می‌گذرند. خاصیت جنگ است. جنگی که تمامی ندارد. تنها دشمنش عوض می‌شود. و دشمن همیشه قساوت دارد.
k.hashemzade
درک شدن و فهمیده شدن آدم را آرام می‌کند. مثل سپر و زره آدم را قوی می‌فرستد جلو.
k.hashemzade

حجم

۱۵۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

حجم

۱۵۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

قیمت:
۳۳,۰۰۰
تومان