بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کلاس شهادت | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کلاس شهادت

بریده‌هایی از کتاب کلاس شهادت

۳٫۵
(۸)
زیارت هم سه رکن دارد: زائر؛ مَزور؛ رابطهٔ بین قلب زائر و روحِ بلند مزور. هرچه این زیارت بخواهد عمیق تر و ریشه دارتر باشد باید زائر معرفتش نسبت به مقامِ مزور و کسی که زیارتش می کند و حجت خداست، بیشتر باشد. این رابطهٔ قلبی هرچه عمیقتر باشد، زیارت با معناتر و پر مفهوم تر است برای زائر. هرکس به حرم می آید، یک نوع و یکجور پاسخ نمی گیرد. مَزور نگاه می کند به نوعِ محبت و عشق ورزیدن و معرفت زائر. ماها باید توجه کنیم که اگر مشکلی هست، غفلتی هست، حجابی هست مربوط به ماهاست. ما باید وقتی به زیارت مشرّف می شویم، دلمان تماماً متوجه حضرت باشد و بدانیم که باید بعنوان زائر، خودمان را همرنگ و شبیه مَزور کنیم تا رنگِ خدا بگیریم.
m.salehi77
اگر زیارت، واقعی باشد، یعنی اگر در زیارت واقعاً ارتباطِ زائر با مَزور و ارتباط قلب زائر با مزور اتفاق بیفتد، خودش ظرفیت انسان را بالا می برد. لذا زیارات ما کلاسِ انسان سازی است؛ کلاسِ آمادگی است؛ ابرازِ عقیده است؛ تصمیم است؛ اراده است. «أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَیتَ الزَّکاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ» مگر امام نیاز دارد که ما گواهی و شهادت بدهیم که او نماز می خوانده و زکات می داده؟ نه! ما در زیارتمان می خواهیم اعلامِ موضع کنیم. می گوییم آقا همانطور که شما نماز اقامه می کردید، منِ زائر هم می خواهم شباهت پیدا کنم به شما در اقامهٔ نماز؛ در ایتاء زکات؛ در امر به معروف و نهی از منکر. این یعنی شباهت سازی بین زائر و مَزور.
m.salehi77
ظرفیت داشتن، بسیار مهم است! بعضی ها ظرفیتِ پولداری ندارند؛ تا کمی پولشان بیشتر می شود از عرصهٔ بندگی خارج می شوند. بعضی ها هم ظرفیت بی پولی ندارند: «کادَ اَلْفَقْرُ أَنْ یکونَ کفْراً» بعضی ها ظرفیت زیبایی ندارند و بعضی ظرفیتِ زشتی ندارند. بعضی ها ظرفیت سلامتی ندارند و بعضی ها ظرفیت مریضی ندارند. بعضی ها هم ظرفیت علم و دانش ندارند و تا ۴ کلمه یاد می‌گیرند، فکر می کنند خیلی بَلدَند. هرکه دارای ظرفیت باشد، یعنی در فراز و فرود زندگی، عرصهٔ بندگی خدا را ترک نکند، و عبد باشد در همه حال، ظرفیتش دائماً بالا می رود.
m.salehi77
اگر هر انسانی ظرفیت داشته باشد، در مقابلِ همهٔ فراز و فرودها، میدان را ترک نمی کند. سوال این است که اگر ما بخواهیم ظرفیت داشته باشیم چه کنیم؟ راهِ با ظرفیت شدن، بندگی و عبودیّت خداست. مهمترین طریق، برای سالکِ إلی الله آن است که عبدِ خدا باشد. اگر کسی بندگیِ خدا کند، دارای ظرفیت می شود. بهترین زمانِ ظرفیت سازی هم ماه رجب است؛ اصلاً ماهِ رجب، ماهِ ظرفیت سازی است؛ «الشَّهرُ شَهری» ماه، ماهِ رجب و ماهِ من است. «و العَبدُ عَبدی» و بنده هم، بندهٔ من است. «و الرَّحمَةُ رَحمَتی» ماه، ماهِ خدا، بنده بندهٔ خدا؛ مغفرت و آمرزش و رحمت پروردگار متعال در این ماه و ماه شعبان و ماه مبارک رمضان، بسترِ زمانی خوبی برای خودسازی و ظرفیت سازی انسان است.
m.salehi77
در جای جای فقه ما و در کتب فقهای عظیم الشأن ما بحث ولایت فقیه هست؛ بنحوی که مرحوم صاحب جواهر دارند که اگر فقیه یا متفقهی پیدا شود و بخواهد ولایت فقیه را انکار کند، معلوم می شود بویی از فقه به مشام او نرسیده است. اما به این شکل، بعنوان یک نظریهٔ حکومت اسلامی، در این سالهای اخیر، امام بزرگوار در نجف بحث کردند و بصورت مدوّن درآمد و زمینه ای برای تشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی در ایران شد. ولایت فقیه همان ولایت و حاکمیت فقه است.
m.salehi77
در زمان غیبت کبری فرمودند که باید ما از ولیّ فقیه جامع الشّرایط که امور دین و دنیای مردم را تصدّی کند، اطاعت کنیم. نظریهٔ ولایت فقیه اگرچه در زمان امام بزرگوار مطرح شد و ایشان به بحث حکومت اسلامی پرداختند و آنرا به شکل جدید بعنوان دکترین سیاسی مطرح کردند؛ اما بحث ولایت فقیه، مختصّ به امام نیست. در فقه روایی ما از زمان ابن بابویه قمی یعنی قرن ۴ و بَعد مرحوم سلّار و مرحوم شیخ طوسی در قرن ۵ و بعد در زمان محقق اردبیلی در قرن ۱۰ و بعد زمان وحید بهبهانی و بعد مکتب شیخ انصاری و صاحب جواهر تا امروز این بحث وجود دارد.
m.salehi77
آفتِ بی بصیرتی بنظر شما آیا وجود مقدّس امیر المومنین در این حیات نورانی شان گرفتارِ کفّار شدند یا گرفتار مسلمانان بی بصیرت که علی را نشناختند؟! وجود مقدّس امام مجتبی گرفتارِ کافران و مشرکان بودند یا گرفتار مسلمانانِ بی بصیرت؟! آنانی که با خنجر پای امام مجتبی را زخمی کردند و ۴ ماه امام مجتبی بستری بودند، اینها کفار بودند یا مسلمانان بی بصیرت؟ آنهایی که صف آرایی کردند در مقابل امام حسین آیا کفار بودند؟ نه! نماز می خواند و روزه می گرفتند. پاسخ همهٔ این سوالات روشن است! اینها مسلمانان بی بصیرت بودند که امامشان را نمی شناختند.
m.salehi77
برخی خَشیَت را به معنای خوف و ترس گرفته اند؛ در معنای ظاهری شاید درست باشد. اما حقیقتِ خَشیَت این است: «لا مُوثّرَ فی الوُجود إلّا الله» تنها کسی که تأثیر در عالَم هستی دارد، خداست. بِدان که دیگران، موثر نیستند. «لِلْحَقِّ دَوْلَةٌ، لِلْباطِلِ جَوْلَةٌ» حق، پایداری و استقامت دارد؛ و باطل، جَوَلان و سروصدا دارد، اما اساس ندارد و پایدار نیست. پایداری و ریشه، برای حق است. ای رسول ما! فقط خَشیَت از من داشته باش! یعنی بدان تنها کسی که موثر در عالَم است، خداست.
m.salehi77
یک تابلویی امام حسین ترسیم کرده اند در عاشورا، در این تابلو، منشأ و مظهر همهٔ خوبی های عالَم نقش بسته: ایمان، توکل، ایثار، مساوات، مواسات، شهادت، عدالت، انسانیت، دگرخواهی، خداخواهی. تمام مَظاهرِ عالیِ انسانی در این تابلوی زیبایی که ابی عبدالله ترسیم کرده نقش بسته و پیش روی انسان است.
m.salehi77
تفکر انتظار، آثار اجرائی هم دارد. مگر کسی که در کِسوتِ انتظار قرار دارد، می تواند دست روی دست بگذارد و ببیند معروفی ترک می شود و بگوید به من چه؟! ببیند منکری انجام می شود و بگوید به من چه؟! بگوید کلاه خودمان را قرص نگه داریم! بگوید عیسی به دین خود موسی به دین خود! بگوید من راکه در قبر فلانی نمی گذارند! اینها فرهنگ دین نیست؛ فرهنگ دین، اینست که همه باید دست به کار شوند و نقش ایفا کنند در جامعه.
m.salehi77
زین العابدین روزی که بدن مطهر ابی عبدالله را میخواست به خاک بسپارد، به تعبیر من فرمود: بدنِ پدرم صدپاره است؛ اما یک زخمِ قدیمی روی دوشِ پدرم هست که مالِ عاشورا نیست! این زخم برای انبانِ نان و خرمایی است که پدرم شبانه در مدینه به دوش می کشید و درِ خانهٔ مستمندان و نیازمندان می بُرد. وقتی خود حسین بن علی می فرماید: «لکم فِی اُسوة»برای شما در منِ حسین الگوست؛ یعنی ما به نام حسین بن علی، نباید اجازه بدهیم فقر در جامعهٔ ما باشد. بنام حسین بن علی نباید بگذاریم در جامعه کسی گرفتار باشد. خصوصاً کسانی که ارادت به وجود مقدس حسین بن علی دارند باید در این عرصه تلاش کنند
m.salehi77
هرکس در هر جایگاهی است باید خود را موظف بداند به خدمت رسانیِ مخلصانه به مردم. این خیلی اهمیت دارد در زندگیِ یک انسانِ سالک إلی الله؛ و در این سلوک، باید توجه کند به مبارزه با فقر، و مبارزه با فساد، و مبارزه با تبعیض! و این یعنی اجرای عدالت! عدالتِ علوی چه اقتضا می کند؟ هرچه را در جای خودش قرار دادن! اینکار ممکن است برخی را عصبانی کند! اما مهم نیست؛ مهم آن است که خدا بپسندد و با رهنمودهای امام و رهبری سازگار باشد. امیرالمومنین در عهدنامهٔ مالک اشتر می فرماید ممکن است یک عده خوششان نیاید از اجرای عدالت! اما مهم نیست! مهم اینست که بنفع جامعه است.
m.salehi77
ارتباط با حسین بن علی انسان را بالا می آورد. «وَرَفَعْنَا لَک ذِکرَک» خدا می فرماید: ای پیامبر! ما نام تو را بلند کردیم. بعضی ها دنبال این هستند که با تبلیغات، در عالَم خوشنام شوند. اما نامِ حسین بن علی را خدا بلند کرد. نامِ آن کسانی که در امتدادِ عاشورا هستند، مانند شهدای بزرگوار، خدا نامِ اینها را بلند کرده. هرکه می خواهد امروز سرافراز و سربلند و نام آور شود، با پیوند با عاشورا می تواند به هدفش برسد. پیوند با عاشورا هم نقش داشتن در اصلاح امور اجتماعی است به هر میزان که انسان می تواند.
m.salehi77
اگر این ظرفیت که باید در یک عبد در عرصهٔ بندگی و عبودیت در فراز و فرودهای زندگی وجود داشته باشد، نباشد، انسان به مشکل بر می خورد. انسان در سختی های زندگی، خود را می سازد و این خودسازی، او را به جایی سوق می دهد که دارای یک ظرفیت جدی باشد؛ یک قلَم دستش می آید هرچه می خواهد نمی نویسد؛ پول دستش می آید هرطور دلش می خواهد خرج نمی کند. آنچه باعث میشود انسان در هیچ شرایطی از عرصه بندگی خارج نشود فقط ظرفیت پیدا کردن است؛ و این مدالی است که خداوند برای بهترین بندگانش آن را مرحمت فرموده است؛ مدالِ شرحِ صدر.
m.salehi77
«أَلَمْ نَشْرَحْ لَک صَدْرَک» ای پیامبر! آیا ما به تو شرح صدر ندادیم؟! اگر مقامی از این مقام، بالاتر، نسبت به وجود مقدس پیامبر اکرم می بود خداوند متعال آن را به پیامبرش می داد. راهِ برون رفت از سختی ها و ابتلائات و مشکلات، صبر است؛ دارای شرح صدر شدن است؛ ظرفیت پیدا کردن است. باید ظرفیت پیدا کرد. این ظرفیت داشتن، نمی گذارد انسانِ سالک إلی الله در هیچ شرایطی عرصهٔ عبودیت و بندگی را ترک کند. همواره عرصه، عرصهٔ عبودیت و بندگی برای اوست؛ و جایگاه او رفعت پیدا می کند؛ یعنی روز و ساعت و دقیقه که می گذرد، او در این مقاومت و ایستادگی اش جایگاه برتر پیدا می کند.
m.salehi77
چگونه در ماه رمضان با خدا انس بگیریم؟ ماه رمضان به ما یاد داده که نخورید! حتی از چیزی که مال خودتان است! مالِ حلالِ طیّبِ خودتان را در ساعات مشخصی نخورید که اگر روزی، مال حرام پیش آمد که مورد رضای خداوند نیست، به راحتی بتوانید آن را کنار بگذارید. گفته اند که تمرین کنید لذّت حلالتان را هم نبَرید؛ چه رسد خدایی نکرده به لذّت حرام! اساسِ ماه مبارک رمضان تمرینِ کفّ نفس برای دوری از غیرِ رضای الهی است؛ یعنی تمرین کنید حلال ها را هم انجام ندهید! چه رسد به حرام!
m.salehi77
چگونه در ماه رمضان با خدا انس بگیریم؟ ماه رمضان به ما یاد داده که نخورید! حتی از چیزی که مال خودتان است! مالِ حلالِ طیّبِ خودتان را در ساعات مشخصی نخورید که اگر روزی، مال حرام پیش آمد که مورد رضای خداوند نیست، به راحتی بتوانید آن را کنار بگذارید. گفته اند که تمرین کنید لذّت حلالتان را هم نبَرید؛ چه رسد خدایی نکرده به لذّت حرام! اساسِ ماه مبارک رمضان تمرینِ کفّ نفس برای دوری از غیرِ رضای الهی است؛ یعنی تمرین کنید حلال ها را هم انجام ندهید! چه رسد به حرام!
m.salehi77
ماه مبارک رمضان بستر زمانیِ بسیار مناسبی است که انسان تمرین کند تا فقط با خدا انس بگیرد. «یا رَفیقُ یا شَفیق» «إِیاک نَعْبُدُ وَإِیاک نَسْتَعِینُ» فقط تو را عبادت می کنیم و فقط از تو مدَد می جوییم. دیگران قدرت و توانشان به قدر خودِ ماست! از ما که توانمند تر نیستند! همه مثل همیم. کدامیک نسبت به دیگری برتری داریم؟! برتریِ عندَ اللّهی هم فقط به تقوای بالاست. «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ» ولی تنها کسی که می شود به قدرتش اتکا کرد و اعتماد به او کرد، ذات مقدّس پروردگار متعال است.
m.salehi77
در شب عاشورا شما از عاشورائیان بپرسید دغدغه تان چیست؟ هرکدام یک دغدغه در زندگی دارند؛ دغدغهٔ شخصی و خانوادگی و کاسبی و زندگی و ... اما اگر شما از حبیب بن مظاهر بپرسید دغدغه‌ات چیست؟ از زینب کبری؛ از مسلم بن عوسجه؛ از زهیر؛ از بریر؛ از هرکدام بپرسید که الآن دغدغه ات چیست و به چه چیز فکر می کنی؟ می گویند: درست است که من برای خودم دغدغه هایی دارم، اما الآن فقط دغدغه ام دغدغهٔ ابی عبدالله است. مشکلات انسان همیشه هست، اما باید بداند آنچه از همهٔ دغدغه ها بالاتر است، دغدغهٔ ولیّ خداست.
m.salehi77
قطب نمای بصیرت، حقّ است. بصیرت بر مدارِ حقّ می چرخد. بصیرت به طرف حقّ می رود. منتها انسانها گاهی حقّ را نمی شناسند؛ و گاهی حقّ را می شناسند و منافع مادی شان اجازه نمی دهد به سمت حقّ گرایش پیدا کنند. برخی هم حقّ را می شناسند و گرایش به حقّ پیدا می کنند اما پای حقّ تا آخر نمی ایستند. پس حق شناسی و حق مداری سه بخش دارد: گاهی برخی در معرفت، اشکال دارند. گاهی منافع مادی را ترجیح می دهند. و گاهی ثابت قدم نیستند.
m.salehi77

حجم

۱۲۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

حجم

۱۲۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۰,۵۰۰
۷۰%
تومان