بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پسرک فلافل‌‌فروش | صفحه ۴۴ | طاقچه
کتاب پسرک فلافل‌‌فروش اثر گروه نویسندگان

بریده‌هایی از کتاب پسرک فلافل‌‌فروش

۴٫۷
(۸۳۳)
از همان کودکی کم‌توقع بود
گمنام
دنبال شُهرتیم و پی اسم و رسم و نام غافل از اینکه فاطمه (س) گمنام می‌خرد
گمنام
الان دو جهاد در پیش داریم، اول جهاد نفس که واجب‌تر است؛ زیرا همه چیز لحظهٔ آخر معلوم می‌شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت
گمنام
خیالم راحت بود و حتی دخل و پول‌های مغازه را در اختیار او می‌گذاشتم. در میان افراد زیادی که پیش من کار کردند‌ هادی خیلی متفاوت بود؛ انسان کاری، با ادب، خوش برخورد و از طرفی خیلی شاد و خنده‌رو بود. کسی از همراهی با او خسته نمی‌شد. با اینکه در سنین بلوغ بود، اما ندیدم به دختر و ناموس مردم نگاه کند. باطن پاک او برای همه نمایان بود.
کاربر ۱۵۴۵۹۴۷
از خواهران می‌خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا (س) رعایت کنند، نه مثل حجاب‌های امروز، چون این حجاب‌ها بوی حضرت زهرا (س) نمی‌دهد. از برادرانم می‌خواهم که غیر حرف آقا (ولی‌فقیه) حرف کس دیگری را گوش ندهند. جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست، الان دو جهاد در پیش داریم، اول جهاد نفس که واجب‌تر است؛ زیرا همه چیز لحظهٔ آخر معلوم می‌شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت. حتی در جهاد با دشمن‌ها احتمال می‌رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید، چون برای هوای نفس رفته ... از وصیت‌نامه شهید
کاربر ۱۵۴۵۹۴۷
دنبال شُهرتیم و پی اسم و رسم و نام غافل از اینکه فاطمه (س) گمنام می‌خرد
meraj
دنبال شُهرتیم و پی اسم و رسم و نام غافل از اینکه فاطمه (س) گمنام می‌خرد
Taha
در طی مسیر یک‌باره به مقابل درب دانشگاه رسیدیم. درست در همان موقع جسارت اغتشاشگران به رهبر معظم انقلاب آغاز شد. هادی وقتی این صحنه را مشاهده کرد دیگر نتوانست تحمل کند! به من گفت: همین‌جا بمون... سریع پیاده شد و دوید به سمت درب اصلی دانشگاه. من همین‌طور داد می‌زدم:‌ هادی برگرد، تو تنهایی می‌خوای چی کار کنی؟‌ هادی...‌ هادی... اما انگار حرف‌های من را نمی‌شنید. چشمانش را اشک گرفته بود. به اعتقادات او جسارت می‌شد و نمی‌توانست تحمل کند. همین‌طور که‌ هادی به سمت درب دانشگاه می‌دوید یک‌باره آماج سنگ‌ها قرار گرفت. من از دور او را نگاه می‌کردم. می‌دانستم که‌ هادی بدن ورزیده‌ای دارد و از هیچ چیزی هم نمی‌ترسد. اما آنجا شرایط بسیار پیچیده بود. همین که به درب دانشگاه نزدیک شد یک پاره‌آجر محکم به صورت‌ هادی و زیر چشم او اصابت کرد.
استفاده کردیم
در روزگاری که امریکا و اسرائیل به کلاهک‌های هسته‌ای خود می‌نازند، محور مقاومت با سیلی محکمی که بر صورت استکبار زده است، کلاهک‌های هسته‌ای غرب را بی‌تأثیرترین سلاح نظامی دنیا کرده.
استفاده کردیم
در روزگاری که جامعهٔ بی‌هویت غرب، از نبود اسطوره‌های واقعی رنج می‌برد، و برای مخاطبان خود آرنولد و بت‌من و مرد عنکبوتی و صدها قهرمان‌های پوشالی می‌سازد، ما قهرمانان واقعی داریم که می‌توانند برای همهٔ جوامع انسانی الگوی واقعی باشند.
استفاده کردیم

حجم

۲٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۲٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان