بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همکار | طاقچه
تصویر جلد کتاب همکار

بریده‌هایی از کتاب همکار

ویراستار:نیلوفر حقی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۵۹ رأی
۳٫۷
(۵۹)
هیچ‌چیزی مثل یک راز مشترک دو نفر را به هم پیوند نمی‌دهد.
Sadaf
هیچ‌وقت به کسی لذت دیدن اشک‌هایت را نده.
AS4438
بعضی از مردم فقط دوست دارند بشنوند که حق با آنهاست.
Sadaf
تو یه دروغ‌گوی هرزه‌ای. این حرفش درست نیست. من به او سیاست بازپرداختمان را گفتم. تقصیر من نیست که آن‌قدر مشغول نگاه کردنم بوده که بادقت گوش نداده است. من دروغ‌گوی هرزه نیستم و کاری را که برای فروش محصولاتمان لازم است انجام می‌دهم و فقط کارم را می‌کنم. تقصیر من نیست.
Bookish cat
مردم در اینترنت به‌سرعت علاقه‌شان را به موضوعی از دست می‌دهند.
دریا
جای تعجب ندارد که ست از ایده‌ام برای خلاص شدن از ناهارها خوشش نیامد. ناتالی او را روی انگشتش می‌چرخاند. ست نمی‌تواند به ناتالی نه بگوید.
sahar1370326
به دفتر که می‌رسم مستقیم به کابینم می‌روم. باید از فکر کردن دربارهٔ این موضوع دست بردارم و خودم را غرق کارم کنم. اتفاقی که برای داون افتاده وحشتناک است؛ اما تقصیر من نیست و به‌لطف دوست‌پسر فوق‌العاده‌ام، که از این به بعد کاملاً به او تعلق خواهم داشت، عذر موجهی دارم
Bookish cat
مردم در اینترنت به‌سرعت علاقه‌شان را به موضوعی از دست می‌دهند.
دریا
درست است که تصمیم بدی گرفته بود، اما نمی‌خواست دربارهٔ آن بشنود. بعضی از مردم فقط دوست دارند بشنوند که حق با آنهاست.
sahar1370326
نمی‌توانم تصور کنم کسی چهارصد سال زندگی کند. من سی سال زندگی کرده‌ام که همان هم واقعاً طاقت‌فرسا بوده است. دیگر بریده‌ام. هرچیزی را که نیاز داشتم یا می‌خواستم، تجربه کرده‌ام.
zohreh
وقتی هفده سالت است و زیبا و محبوبی، زور گفتن به آدم ضعیف‌تر از خودت آسان است. احساس قدرت می‌دهد.
zohreh
در طول مصاحبهٔ صوتی‌ام تماس دیگری هم از شماره‌ای مسدودشده داشتم. یعنی آن هم از همین شماره بوده است؟ ‫به‌محض اینکه به وحشت
کاربر ۴۲۶۴۸۵۷
کلیدهایم را روی میز کنار در می‌اندازم و بعد، خودم را روی کاناپهٔ چرمی اتاق نشیمنم ولو می‌کنم. به آرامش نیاز دارم. هر اتفاقی که برای داون افتاده وحشتناک است؛ اما به من ربطی ندارد. هیچ‌کسی آن بیرون قرار نیست
کاربر ۴۲۶۴۸۵۷
می‌دانم، تو از من خوشت می‌آید؛ اما کافی نیست. تا وقتی که اینجا نیستی فایده‌ای ندارد. اگر اینجا بودی، شاید می‌توانستم با این چیزها کنار بیایم؛ اما اینجا نیستی.
zohreh
بعضی از مردم فقط دوست دارند بشنوند که حق با آنهاست.
zohreh
آدم می‌تواند وانمود کند خیلی از اخلاق‌ها را دارد؛ اما تظاهر به مهربان بودن واقعاً سخت است. به‌ندرت هم آدم مهربان پیدا می‌شود.
zohreh
هرچیزی هم که دارم، می‌خواهم برای وثیقهٔ آزادی‌ام نگه دارم. به همین دلیل موافقت می‌کنم از وکیل رایگان استفاده کنم. ‫درحال‌حاضر، قرار است جلسه‌ای با وکیلم داشته باشم. آنها من را به یکی از اتاق‌های بازجویی برده‌اند که درست بالای سرم لامپ بسیار پرنوری دارد. چهل‌وپنج دقیق
کاربر ۴۲۶۴۸۵۷
مشت قرص خورد و بعد، داخل حمام مچ دستش را برید. وقتی پدر و مادرش پیدایش کردند، دیگر از دست رفته بود. آنها همان شب برای دادن این خبر با من تماس گرفتند. من هم به‌اندازهٔ آنها میا را دوست داشتم. هیچ‌وقت هیچ دوست
کاربر ۴۲۶۴۸۵۷
نخواهد داشت. ‫دو روز بعدش میا خودش را کشت. ‫یک‌مشت قرص خورد و بعد، داخل حمام مچ دستش را برید. وقتی پدر و مادرش پیدایش کردند، دیگر از دست رفته بود. آنها همان شب برای دادن این
کاربر ۴۲۶۴۸۵۷

حجم

۳۰۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۳۰۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
۴۸,۳۰۰
۳۰%
تومان