بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زمان اشتباه، مکان اشتباه | طاقچه
تصویر جلد کتاب زمان اشتباه، مکان اشتباه

بریده‌هایی از کتاب زمان اشتباه، مکان اشتباه

ویراستار:شایان تهرانی
امتیاز:
۴.۲از ۵ رأی
۴٫۲
(۵)
پدرش به‌خاطر نیاوردن یک برگ فرم به او غرولند کرده بود. جن هم یواشکی چندین‌بار برای پائولین پیامک فرستاده بود، پدرش را غرغرو و بیخود خطاب کرده بود و پائولین هم با چند ایموجی جوابش را داده بود. هنوز هم با یادآوری آن خندهٔ تلخی می‌کند. بچه‌ها آینهٔ تمام‌نمای رفتار ما با پدر و مادرمان هستند.
کاربر ۳۵۱۵۹۸۰
نگران پدرش بود؛ چون پنجشنبهٔ قبلش در محل کار به‌خاطر رسیدگی به یک پرونده او را رنجانده بود. آرزو می‌کند ای‌کاش می‌توانست دستش را به گذشته دراز کند و آن جن را تکان دهد. به او بگوید زندگی خیلی کوتاه است و به‌سرعت در حال گذر است. باید به آن جن بگوید پدرش روزی می‌میرد، اما حیف که نمی‌تواند چنین کاری بکند
کاربر ۳۵۱۵۹۸۰
جن که حرف‌هایش تمام می‌شود، اندی به‌آرامی می‌گوید: «وجود احساسات در زندگی، باعث می‌شه بار اول که زندگی رو تجربه می‌کنیم از دیدن تصویر حقیقی باز بمونیم، درسته؟» به ریش خود دست می‌کشد. «اگه می‌تونستم به گذشته برگردم... درمورد بعضی از مسائل زندگی‌م کاملاً و واقعاً فقط در جایگاه شهود می‌ایستادم و دخالتی نمی‌کردم، اگه می‌دونستم قراره چی بشه...»
کاربر ۳۵۱۵۹۸۰

حجم

۳۵۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

حجم

۳۵۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد