بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آنجا که جایی نیست | طاقچه
تصویر جلد کتاب آنجا که جایی نیست

بریده‌هایی از کتاب آنجا که جایی نیست

انتشارات:نشر صاد
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأی
۵٫۰
(۲)
او مصداقِ کسانی بود که حتی وقتی که برای بارِ اول هم می‌‌بینی‌‌شان، چیزی در نگاهش، در نوعِ حرف زدنش، در حرکاتش یا لباسش یا یک یا چندچیزی که درِش هست، برایت ناخوشایندست. تعفنِ نامرئی‌ا‌‌ش بهت می‌‌رسد؛ حتی اگر نخواهی-نخواهد.
SALEH .F
من حسم اینه که اگر هم به جایی برسیم می‌‌شیم مثلِ مکبث؛ در جایِ خوب و در حالِ بد؛ شاد، در عینِ رنج.
SALEH .F
همه‌‌چیز به طبقِ نظم و ثبات و قاعده پیش می‌‌رود... بله؛ قاعده‌‌ی هرج و هجو. قاعده‌‌ی چگونه کوهِ سنگ را جلوی آدم‌‌ها بیندازیم و همه را لنگِ مادرزاد کنیم.
SALEH .F
(دفتری را باز کرد و همزمان ادامه داد که:) این‌‌قدر کارِتون فوریه؟ گفتم:« نه؛ بی‌‌خودی خودم رو معطل کردم.»
SALEH .F
دیگر چه شوقی می‌‌توانستم داشته باشم؟
SALEH .F

حجم

۱۴۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۶ صفحه

حجم

۱۴۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۶ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد