بریدههایی از کتاب حوالی چهل سالگی
۲٫۸
(۱۳)
آدمیزاد بندهٔ عادت است، به کثافت عادت میکند.
shakiba
«سختترین کار این است که آدم خودش را تکرار نکند.»
shakiba
یکبار جایی خواندم که برخلاف تصور عمومی، اتفاقاً داشتن نقاب، رفتار بسیار صحیحی است. آدم نباید خود واقعیاش را به همه نشان بدهد، باید نقابی داشته باشد که پشت آن از خودش محافظت کند.
shakiba
«داشتمداشتم حساب نیست، دارمدارم حساب است.»
shakiba
توی روابط دو طرف باید با هم به یک نقطهٔ تعادل برسند. گاهی یکی همپای دیگری بالا برود و آن دیگری پایین بیاید تا در نقطهٔ تعادل بتوانند یک رابطه را نگهدارند و از آن لذت ببرند. تو نمیتوانی در یک رابطه سر جای خودت بایستی و انتظار داشته باشی همیشه طرف مقابل پابهپای تو باشد، خسته میشود؛ و برعکس اگر تو همیشه خودت را به نقطهٔ او برسانی یک جای کار تو خسته میشوی و به همین سادگی همهچیز تمام میشود و اینگونه شادی با هم بودن به شکل شکنجهٔ مدارا و ازخودگذشتگی دائمی درمیآید.
shakiba
از اینکه تنهایی سخت است و آدم باید کسی را داشته باشد که برایش حرفهایی را بگوید که برای کسی دیگر نمیگوید
shakiba
«اونموقع عشقم کشیده اونجوری باشم، اصلاً اونجوریبودن، منِ امروز رو ساخت.»
shakiba
تغییر درد دارد؛ بااینحال برای بهدستآوردن چیزهایی که تاکنون نداشتهام باید تغییر کنم، باید کسی بشوم که تاکنون نبودهام.
shakiba
نه جانکم! چهلسالگی آغاز خزان زندگی نیست، پنجاه، شصت و هفتادسالگی هم نیست. تو زمانی به خزان میرسی که تسلیم مرگ تدریجی و روزمرگی شده باشی، تسلیم ناامیدی، و فراموش کنی باید به زندگی با اعجاز و شگفتی نگاه کنی.
shakiba
میدانی به این سن که میرسی دو وضعیت کاملاً جدی در انتظارت است: یا آنقدر به خودت دروغ گفتهای و در دروغهایت فرورفتهای که دیگر نمیتوانی با واقعیت کنار بیایی، درواقع فکر میکنی آن دروغها واقعیتند، یا آنقدر تلاش کردهای واقعیت را ببینی که دیگر حتی نمیتوانی یک دروغ در حد دلخوشی به خودت بگویی.
shakiba
حجم
۹۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۹۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۲۹,۵۰۰
۲۰,۶۵۰۳۰%
تومان