بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب راه و رسم تجارت | طاقچه
تصویر جلد کتاب راه و رسم تجارت

بریده‌هایی از کتاب راه و رسم تجارت

گردآورنده:رضا مصطفوی
انتشارات:عهد مانا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۵ رأی
۵٫۰
(۵)
از امام باقر (ع) دربارهٔ شغل حجامت‌گری پرسیدند. فرمود: اگر شرط پرداخت مزد نکند، اشکالی ندارد.
رامین سلطانیان
۶. اسماعیل رازی می‌گوید: خدمت امام صادق (ع) رسیدم و دو پیراهن همراهم بود. آن‌حضرت به من فرمود: از طرف شما لباس‌های بسیاری به من می‌رسد، ولی هیچ‌یک همانند این‌دو پیراهنی که با خود آورده‌ای نیستند. گفتم: قربانت گردم! همسرم آن‌ها را می‌بافد و من نیز می‌دوزم. حضرت فرمود: تو بافنده‌ای. گفتم: بله. فرمود: بافندگی را رها کن. گفتم: چه‌کار کنم؟! فرمود: شمشیر تیز کن. من دویست‌درهم داشتم که با آن شمشیرها و آینه‌های کهنه خریدم و در ری فروختم و سود بسیاری کردم.
رامین سلطانیان
مگر نمی‌دانی که اصحاب کهف هم صرّاف بوده‌اند؟
شمع
امیر مؤمنان علی (ع) فرمود: بی‌گمان خدا(عز)کسی را که حرفه بداند و امانت‌دار باشد، دوست می‌دارد.
شمع
بارالها! من روزیِ گسترده و پاکیزه‌ای از روزی‌های تو را می‌خواهم.
شمع
بلکه باید بگویی: خدایا، از روزیِ گسترده‌ات نصیبم کن.
شمع
امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: وقتی چیزها با هم هم‌جفت می‌شدند، کسالت و تنبلی، با بی‌حوصلگی درهم آمیخت و فرزندی به نام فقر و تنگدستی برای صاحب خود به‌بار آوردند.
شمع
نُه جزء روزی در کسب و تجارت است.
شمع
معاویة بن‌وهب به امام صادق (ع) گفت: می‌گویند مردی از انصار از دنیا رفت و دو دینار بدهکار بود. پیامبر (ص) بر او نماز میت نخواند و فرمود: خودتان بر دوستتان نماز بخوانید. تا این‌که برخی از خویشانش بدهی او را ضامن شدند.
Alireza Yoonesi

حجم

۲۷۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲۷۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۵۸,۵۰۰
۲۹,۲۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد