بریدههایی از کتاب بخش دی
۴٫۳
(۷۵۷)
ولی ظاهر میتواند فریبنده باشد.
ننه قمر
دوستی با او در اوقات سختم ارزش زیادی برای من داشت.
kosar
تمام بیمارها بهم میگن شنوندهٔ فوقالعادهای هستی. خیلی از دانشجوها فراموش میکنن که بیماران روانی هم انسانان، انسانهایی درست مثل تو و من. این بیمارها فقط میخوان حالشون بهتر بشه و بخشی از وظیفهٔ تو در مقام یه روانپزشک اینه که ازشون به بهترین شکل ممکن مراقبت کنی.»
kosar
ما به بیمارها اینطوری اشاره نمیکنیم. میگل یه آدمه و فقط با اختلال روانیش توصیف نمیشه. اون یه اسکیزوفرنیک نیست، یه آدمه که به بیماری اسکیزوفرنی مبتلاست.
kosar
هیچ وقت نخواست کسی کمکش کند. هیچ وقت باور نداشت که مشکلی دارد و برای همین است که هیچ وقت نخواست حالش بهتر شود.
kosar
بهترین دروغها همیشه به حقیقت نزدیکان
kosar
هر بار که کتابی را برمیداشتم، برایم مثل فرار بود. برای یکی دو ساعت، بهجای دنیای کسلکنندهٔ خودم، بخشی از دنیای کتاب میشدم.
kosar
«مطمئنم اوضاعت درست میشه.»
نگاه منظورداری به من میاندازد. «دقیقاً بر چه اساسی این رو میگی؟ من الان توی بخش روانپزشکی بستری شدم. چی باعث شده فکر کنی اوضاعم درست میشه؟»
armaniccaso
ظاهر میتواند فریبنده باشد.
armaniccaso
بهترین دروغها همیشه به حقیقت نزدیکان.»
maedeh
«خوشبینی و احمق بودن با هم فرق داره.
maedeh
صورتش موقع صحبت کردن میدرخشد. مشخص است یکی از آن آدمهایی است که شدیداً شیفتهٔ شغلشاناند و این برخوردش باعث میشود بیشتر از قبل برایش احترام قائل شوم.
maedeh
بیمارهایی که در این بخش زندانی شدهاند آدمهاییاند مثل بقیهٔ آدمها. تشخیص بیماری ذهنی بهمعنای حکم مرگ نیست. تمام بیماران این بخش سعی دارند حالشان بهتر شود.
maedeh
«نه. "اسکیزوفرنیک" نیست. ما به بیمارها اینطوری اشاره نمیکنیم. میگل یه آدمه و فقط با اختلال روانیش توصیف نمیشه. اون یه اسکیزوفرنیک نیست، یه آدمه که به بیماری اسکیزوفرنی مبتلاست. متوجه شدی؟»
maedeh
میگویم: «اوهوم.» چون همیشه معذب میشوم در یک مکان عمومی پشت تلفن بگویم «دوستت دارم». ولی بعد از قطع تماس، احساس بدی پیدا میکنم. چرا به مادرم نگفتم دوستش دارم؟ گفتنش راحت بود.
اگر این تماسْ آخرین باری باشد که با مادرم صحبت کردم، چه؟
maedeh
فکر اینکه تا لحظاتی بعد دیگر نمیتوانم از گوشیام استفاده کنم واقعاً ترسناک است. مثل این است که دستم را قطع کرده باشند. قبول دارم، این وابستگی نشاندهندهٔ رابطهٔ ناسالم من با گوشیام است، ولی برایم اهمیتی ندارد. من به گوشیام نیاز دارم. چرا یک مکان نباید آنتن داشته باشد؟ واقعاً ظالمانه است.
maedeh
از آن آدمهایی است که دلت میخواهد شب قبل از امتحان با آنها درس بخوانی، چون همیشه درس را خیلی خوب بلد است ولی بابتش برایت قیافه نمیگیرد. حضورش در هر اتاقی همه را آرام میکند.
maedeh
زدی. از همه مهمتر، به حرفهام گوش دادی. اینطوری بود که فهمیدم دلیل اینکه نمیتونستم بخوابم این بود که برای آقای سبیلو که شش ماه پیش فوت کرد، دلم خیلی تنگ شده.»
maedeh
حجم
۲۶۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۶۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۴,۷۰۰۷۰%
تومان