بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دوباره او | طاقچه
کتاب دوباره او اثر پروانه حیدری

بریده‌هایی از کتاب دوباره او

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۵ رأی
۴٫۶
(۵)
ما آدما زود غصه‌ها رو فراموش می‌کنیم. اگه غیر از این بود که سنگ رو سنگ بند نمی‌شد و زندگی معنا نداشت.
یك رهگذر
از همه شنیده‌ام عدد سیزده، نحس و بدیمن است اما به من ثابت شد که این خود ما هستیم که روزهای‌مان را شیرین یا تلخ می‌کنیم وگرنه روزهای خدا همه زیبا و باارزش‌اند.
یك رهگذر
خدا نمی‌گذارد هیچ حقی پایمال شود.
یك رهگذر
یادم است بار اولی که از بچه‌ها خواستم در مورد تفاوت‌های دختر و پسر برایم مطلب بنویسند، چشم‌های‌شان از تعجب گرد شده بود.
سپیده
مثلاً عدد سیزده؛ تا جایی که از همه شنیده‌ام عدد سیزده، نحس و بدیمن است اما به من ثابت شد که این خود ما هستیم که روزهای‌مان را شیرین یا تلخ می‌کنیم وگرنه روزهای خدا همه زیبا و باارزش‌اند.
سپیده
اما امروز هم آمد و الان آخرین ساعات پایانی خود را طی می‌کند و من، بیخود این همه نگران رسیدنش بودم. در واقع، دنیا و گذر عمر همین گونه است؛ همیشه روزها، هفته‌ها و ماه‌ها می‌آیند و می‌روند، بدون این‌که برای کسی اهمیت داشته باشد.
سپیده
چوب خدا صدا نداره ولی وقتی روی تن کسی نشست، دیگه دوا و درمون نداره و تا ابد جاش می‌سوزه.
یك رهگذر
همیشه روزها، هفته‌ها و ماه‌ها می‌آیند و می‌روند، بدون این‌که برای کسی اهمیت داشته باشد.
یك رهگذر
آن روز، بچه‌ها با شنیدن موضوع انشا، بعد از رد و بدل کردن نگاه‌های تعجب‌آمیز به هم، همگی پِخی زدند زیر خنده. اگر چه سرخی شرم در چهره‌شان موج می‌زد ولی برای‌شان جالب هم بود.
سپیده
در آخرین لحظات غروب یکی از روزهای سرد اسفندماه، در یکی از روستاهای توابع همدان پشت پنجره کلاس نشسته‌ام و در حالی که به منظره گرفته و ابری بیرون نگاه می‌کنم
سپیده

حجم

۴۰۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۵۲۰ صفحه

حجم

۴۰۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۵۲۰ صفحه

قیمت:
۱۸۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد