بریدههایی از کتاب سلام بر ابراهیم (۱)
۴٫۷
(۲۵۸۹)
ابراهیم در مصاحبه با خبرنگاری که در بیمارستان به سراغ او آمده بود گفت: با اینکه بچهها برای این عملیات ماهها زحمت کشیدند و کار اطلاعاتی کردند. اما با عنایت خداوند، ما در فتحالمبین عملیات نکردیم! ما فقط راهپیمائی کردیم و شعارمان یا زهرا(س) بود. آنجا هر چه که بود نظر عنایت خود خانم حضرت صدیقه طاهره (ع) بود.
ابراهیم ادامه داد: وقتی در صحرا، بچهها را به این طرف و آن طرف میبردیم و همه خسته شده بودند، سجده رفتم وتوسل پیدا کردم به امام زمان(عج)
از خود حضرت خواستیم که راه را به ما نشان دهد. وقتی سر از سجده برداشتم بچهها آرامش عجیبی داشتند، اکثراً خوابیده بودند. نسیم خنکی هم میوزید.
من در مسیر آن نسیم حرکت کردم. چیز زیادی نرفتم که به خاکریز اطراف مقر توپخانه رسیدم.
محمدمهدی
من از این بچههای بسیجی و با اخلاص این آیه قرآن را فهمیدم که میفرماید: »اگر شما بیست نفر صابر و استوار باشید بر دویست نفر غلبه میکنید.«
محمدمهدی
ابراهیم که سر به زیر نشسته بود گفت: نه اخوی، ما کاری نکردیم. آقای مداح زیادی تعریف کردند، ما کارهای نبودیم. هر چه بود لطف خدا بود.
محمدمهدی
گفت: خدا وسیله سازه، خودش راه رو نشان میده.
محمدمهدی
کم کم استفاده از چفیه عامل مشخصه رزمندگان اسلام شد.
محمدمهدی
همینطور نشسته بودم و فکر میکردم. با خودم گفتم: ابراهیم با یک اذان چه کرد! یک تپه آزاد شد، یک عملیات پیروز شد، هجده نفر هم مثل حرّ از قعر جهنم به بهشت رفتند.
محمدمهدی
من شک نداشتم ابراهیم میدانست کجا باید اذان بگوید، تا دل دشمن را به لرزه درآورد. وآنهایی را که هنوز ایمان در قلبشان باقی مانده هدایت کند!
محمدمهدی
گوئی این نارنجک آمده بود تا مردانگی ما را بسنجد.
محمدمهدی
از فردا برو سر کار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش میکشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد.
کاربر ۵۶۰۳۹۲۶
از فردا برو سر کار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش میکشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد.
کاربر ۵۶۰۳۹۲۶
میگفت: در بین بزرگان و علمای قدیم و جدید هیچ کس دل و جرأت امام را نداشته.
محمدمهدی
در بین راه گفتم: ابرام جون، تو هم به این بابا یه کم نصحیت میکردی، دیگه سرخ و زرد شدن نداره!
باعصبانیت پرید توی حرفم و گفت: چی میگی امیر جون، تو اصلاً این آقا رو شناختی!؟
گفتم: نه، راستی کی بود !؟
جواب داد: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلیها نمیدانند. ایشون حاج میرزا اسماعیل دولابی بودند.
سالها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب طوبیمحبت فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده.
محمدمهدی
هوالعشق
نوشتار پیش رو، نه تنها یادآور شهیدی قهرمان، بلکه بیانگر احوال مردی است که با داشتن قهرمانیها، پهلوانیها، رشادتها، مروتها و... با دریافت مدال شهادت اکمال یافت
alireza damavandi
اصغر وصالی، علی قربانی، قاسم تشکری و خیلی از رفقای ما هم رفتند، طوری شده که توی بهشت زهرا(س) بیشتر از تهران رفیق داریم.
Username
بعد گفت: امشب چقدر چشمهای منتظر را خوشحال کردیم، مادر هر کدام از این شهدا سر قبر فرزندش برود، ثوابش برای ما هم هست.
من بلافاصله از موقعیت استفاده کردم و گفتم: آقا ابرام پس چرا خودت دعا میکنی که گمنام باشی!؟
منتظر این سؤال نبود. لحظهای سکوت کرد و گفت: من مادرم رو آماده کردم، گفتم منتظر من نباشه، حتی گفتم دعا کنه که گمنام شهید بشم! ولی باز جوابی را که میخواستم نگفت.
Username
این اواخر حرکات و رفتار ابراهیم من را یاد حدیث امام علی(ع) به نوف بکالی میانداخت که فرمودند:
«شیعه من کسانی هستند که عابدان در شب و شیران در روز باشند.»
محمدمهدی
پیرمرد مکثی کرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!!
لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت. چشمانش گرد شده بود از تعجب، آخر چرا!!
بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشمانش خیس از اشک شد. صدایش هم لرزان و خسته:
دیشب پسرم را در خواب دیدم. به من گفت: در مدتی که ما گمنام و بینشان بر خاک جبهه افتاده بودیم، هرشب مادر سادات حضرت زهرا(س) به ما سر میزد. اما حالا، دیگر چنین خبری نیست!
پسرم گفت: «شهدای گمنام مهمانان ویژه حضرت صدیقه هستند!»
پیرمرد دیگر ادامه نداد. سکوت جمع ما را گرفته بود.
به ابراهیم نگاه کردم. دانههای درشت اشک از گوشه چشمانش غلط میخورد و پایین میآمد. میتوانستم فکرش را بخوانم. گمشدهاش را پیدا کرده بود. «گمنامی!»
محمدمهدی
آقای صیاد قبل از نظامی بودن یک جوان حزباللهی و مومن است.
محمدمهدی
کاری که برای رضای خداست، گفتن ندارد. یا مشکل کارهای ما این است که برای رضای همه کار میکنیم، به جز خدا.
Username
روش امر به معروف و نهی از منکر ابراهیم در نوع خود بسیار جالب بود. اگر میخواست بگوید که کاری را نکن سعی میکرد غیر مستقیم باشد.
Username
حجم
۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۳۹ صفحه
حجم
۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۳۹ صفحه
قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰۵۰%
تومان