بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سلام بر ابراهیم (۱) | صفحه ۳۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سلام بر ابراهیم (۱)

بریده‌هایی از کتاب سلام بر ابراهیم (۱)

۴٫۷
(۲۵۹۰)
بارها می‌دیدم ابراهیم، با بچه‌هائی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند رفیق می‌شد. آن‌ها را جذب ورزش می‌کرد و به مرور به مسجد و هیئت می‌کشاند.
Hossein
از ویژگی‌های ابراهیم، احترام به دیگران، حتی به اسیران جنگی بود. همیشه این حرف را از ابراهیم می‌شنیدیم که: اکثر این دشمنان ما انسان‌های جاهل و ناآگاه هستند. باید اسلام واقعی را از ما ببیند.
zahra hosseini
او مصداق این کلام نورانی پیامبر اعظم(ص)بود که می‌فرمایند: «خداوند وعده فرموده؛ مؤذن و فردی که وضو می‌گیرد و در نماز جماعت مسجد شرکت می‌کند، بدون حساب به بهشت ببرد.»
banihashemi avaneia
«شیعه من کسانی هستند که عابدان در شب و شیران در روز باشند.»
ونوشه
سلام بر ابراهیم اینگونه نیکوکاران را جزا می‌دهیم به درستی که او از بندگان مؤمن ما بود
ونوشه
ابراهیم مشغول حساب سال بود و خمس اموالش را حساب می‌کرد! خنده‌ام گرفت! او برای خودش چیزی نگه نمی‌داشت. هر چه داشت خرج دیگران می‌کرد. پس می‌خواهد خمس چه چیزی را حساب کند؟! حاج آقا حساب سال را انجام داد. گفت ۴۰۰ تومان خمس شما می‌شود. بعد ادامه داد: من با اجازه‌ای که از آقایان مراجع دارم و با شناختی که از شما دارم آن را می‌بخشم. اما ابراهیم اصرار داشت که این واجب دینی را پرداخت کند. بالاخره خمس را پرداخت. کار ابراهیم مرا به یاد حدیثی از امام صادق(ع) انداخت که می‌فرماید: «کسی که حق خداوند(مانند خمس)را نپردازد دو برابر آن را در راه باطل صرف خواهد کرد»
fateme.mahmoudi
ابراهیم مقداری گوشت و مرغ و... خرید و آمد سوار شد. از پول خُردهائی که به فروشنده می‌داد فهمیدم همان پول‌های مسافرکشی است. بعد با هم رفتیم جنوب شهر، به خانه چند نفر سر زدیم. من آن‌ها را نمی‌شناختم. ابراهیم در می‌زد، وسائل را تحویل می‌داد و می‌گفت: ما از جبهه آمده‌ایم، این‌ها سهمیه شماست! ابراهیم طوری حرف می‌زد که طرف مقابل اصلاً احساس شرمندگی نکند. اصلاً هم خودش را مطرح نمی‌کرد. بعد‌ها فهمیدم خانه‌هایی که رفتیم، منزل چند نفراز بچه‌های رزمنده بود. مرد خانواده آن‌ها در جبهه حضور داشت. برای همین ابراهیم به آن‌ها رسیدگی می‌کرد. کارهای او مرا به یاد سخن امام صادق(ع) انداخت که می‌فرماید: «سعی کردن در برآوردن حاجت مسلمان بهتر از هفتاد بار طواف دور خانه خداست و باعث در امان بودن در قیامت می‌شود» این حدیث نورانی چراغ راه زندگی ابراهیم بود. او تمام تلاش خود را در جهت حل مشکلات مردم به کار می‌بست.
fateme.mahmoudi
امام صادق(ع) می‌فرماید: هرکار نیکی که بنده‌ای انجام می‌دهد در قرآن ثوابی برای آن مشخص است؛ مگر نماز شب! زیرا آنقدر پر اهمیت است که خداوند ثواب آن را معلوم نکرده و فرموده: «پهلویشان از بسترها جدا می‌شود و هیچکس نمی‌داند به پاداش آنچه کرده‌اند چه چیزی برای آن‌ها ذخیره کرده‌ام»
پرستو
ابراهیم در گوش جواد، که چیزی از این مراسم نمی‌دانست حرفی زد! جواد با تعجب و بلند پرسید: جدّی می‌گی؟! ابراهیم هم آرام گفت: یواش، هیچی نگو! بعد ابراهیم به طرف من برگشت. خیلی شدید و بدون صدا می‌خندید. گفتم: چی شده ابرام؟! زشته، نخند! رو به من گفت: به جواد گفتم، آفتابه رو که آوردند، سرت رو قشنگ بشور!! چند لحظه بعد همین اتفاق افتاد. جواد بعد از شستن دست، سرش را زیر آب گرفت و... جواد در حالی که آب از سر و رویش می‌چکید با تعجب به اطراف نگاه می‌کرد. گفتم: چیکار کردی جواد! مگه اینجا حمامه! بعد چفیه‌ام را دادم که سرش را خشک کند!
صابر
اگر ورزش برای خدا باشد، می‌شه عبادت. اما اگه به هر نیت دیگه‌ای باشه ضرر می‌کنین.
صابر
امام صادق(ع) می‌فرماید: هرکار نیکی که بنده‌ای انجام می‌دهد در قرآن ثوابی برای آن مشخص است؛ مگر نماز شب! زیرا آنقدر پر اهمیت است که خداوند ثواب آن را معلوم نکرده و فرموده: «پهلویشان از بسترها جدا می‌شود و هیچکس نمی‌داند به پاداش آنچه کرده‌اند چه چیزی برای آن‌ها ذخیره کرده‌ام»
molkeiran
او مصداق این کلام نورانی پیامبر اعظم(ص)بود که می‌فرمایند: «خداوند وعده فرموده؛ مؤذن و فردی که وضو می‌گیرد و در نماز جماعت مسجد شرکت می‌کند، بدون حساب به بهشت ببرد.»
molkeiran
امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: هر که به مسجد رفت و آمد کند از موارد زیر بهره می‌گیرد: «برادری که در راه خدا با او رفاقت کند، علمی تازه، رحمتی که در انتظارش بوده، پندی که از هلاکت نجاتش دهد، سخنی که موجب هدایتش شود و ترک گناه.»
molkeiran
برای اطلاع بیشتر از حماسه‌ی پنج روز مقاومت ابراهیم در فکه رجوع شود به کتاب «راز کانال کمیل» که توسط گروه ابراهیم هادی منتشر شده است.
ابن السبیل
بارها شنیده بودم که ابراهیم، از این حرف که برخی می‌گفتند: فقط می‌ریم جبهه برای شهید شدن و... اصلاً خوشش نمی‌آمد! به دوستانش می‌گفت: همیشه بگید ما تا لحظه آخر، تا جائی که نفس داریم برای اسلام و انقلاب خدمت می‌کنیم، اگر خدا خواست و نمره ما بیست شد آن وقت شهید شویم. ولی تا اون لحظه‌ای که نیرو داریم باید برای اسلام مبارزه کنیم.
ابن السبیل
با خودم گفتم: چه طور می‌خواد از این همه آب رد بشه! تو دلم خندیدم و گفتم: چه حالی می‌ده گیر کنه. یه خورده حالش گرفته بشه! اما ابراهیم یک الله‌اکبر بلند و یک بسم‌الله گفت. بعد با دنده یک از آنجا رد شد! به طرف مقابل که رسیدیم گفت: ما هنوز قدرت الله اکبر را نمی‌دانیم، اگه بدانیم خیلی از مشکلات حل می‌شود.
ابن السبیل
همه منتظر آرزوی ابراهیم بودند. ابراهیم مکثی کرد وگفت: آرزوی من شهادت هست ولی حالا نه! من دوست دارم در نبرد با اسرائیل شهید شوم!
ابن السبیل
از دیگر مسائلی که او بسیار اهمیت می‌داد نمازجمعه بود. هر چند از زمانی که نمازجمعه شکل گرفت ابراهیم درکردستان و یا در جبهه‌ها بود. ابراهیم هر زمان که در تهران حضور داشت در نمازجمعه شرکت می‌کرد. می‌گفت: شما نمی‌دانید نمازجمعه چقدر ثواب و برکات دارد. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «قدمی نیست که به سوی نمازجمعه برداشته شود، مگر اینکه خدا آتش را بر او حرام می‌کند.»
ابن السبیل
سال ۱۳۵۹ بود. برنامه بسیج تا نیمه شب ادامه یافت. دو ساعت مانده به اذان صبح کار بچه‌ها تمام شد. ابراهیم بچه‌ها را جمع کرد. از خاطرات کردستان تعریف می‌کرد. خاطراتش هم جالب بود هم خنده دار. بچه‌ها را تا اذان بیدار نگه داشت. بچه‌ها بعد از نماز جماعت صبح به خانه‌هایشان رفتند.
ابن السبیل
یکبار حرف از نوجوان‌ها واهمیت به نماز بود. ابراهیم گفت: زمانی که پدرم از دنیا رفت خیلی ناراحت بودم. شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر از خدا نماز نخواندم و خوابیدم. به محض اینکه خوابم بُرد، در عالم رویا پدرم را دیدم! درب خانه را باز کرد. مستقیم و با عصبانیت به سمت اتاق آمد. روبروی من ایستاد. برای لحظاتی درست به چهره من خیره شد. همان لحظه از خواب پریدم. نگاه پدرم حرف‌های زیادی داشت! هنوز نماز قضا نشده بود. بلند شدم، وضو گرفتم ونمازم را خواندم.
ابن السبیل

حجم

۳٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۳۹ صفحه

حجم

۳٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۳۹ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰
۵۰%
تومان