بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم | صفحه ۲۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم

بریده‌هایی از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۴۸ رأی
۴٫۴
(۲۴۸)
بگو: «ما تا زمانی‌که می‌کوشیم خود را خالصانه و عادلانه قضاوت‌کنیم، از قضاوتِ دیگران نخواهیم‌ترسید و نخواهیم‌رنجید» ...
کتاب 1984
باورکن که هیچ‌چیز به‌قدر صدای خنده‌ی آرام و شادمانه‌ی تو، بر قدرتِ کارکردن و سرسختانه و عادلانه کارکردنِ من نمی‌افزاید، و هیچ‌چیز همچون افسردگی و در خود فروریختگیِ تو مرا تحلیل نمی‌برد، ضعیف نمی‌کند، و از پا نمی‌اندازد.
فاطمه ناظریان
عزیز من! قایق کوچکِ دل به دست دریای پهناورِ اندوه مسپار! لااقل بادبانی برافراز، پارویی بزن، و برخلاف جهتِ باد، تقلّایی کُن! سخت‌ترینْ توفان، مهمانِ دریاست نه صاحبخانه‌ی آن.
Pariya
«شبْ عمیق است؛ امّا روز از آن هم عمیق‌تر است. غمْ عمیق است امّا شادی از آن هم عمیق‌تر است» .
روژيـن
زنان و شوهرانِ خوب، هر لحظه برای هم تازه و تازه‌تر می‌شوند؛ و دوستی‌شان، و عشق‌شان، ابعاد گسترده‌تری پیدا می‌کند.
محمد
من و تو، تو و من، حق‌داریم در برابر هم قَد عَلَم‌کنیم. و حق‌داریم بسیاری از نظرات و عقاید همدیگر را نپذیریم بی آنکه قصد تحقیر هم را داشته‌باشیم.
محمد
بدون احساسِ کمترین خجالت، به پهنای صورتْ گریستن را دوست می‌دارم؛ امّا نه به‌خاطر این یا آن مسأله‌ی حقیر، نه به‌خاطر دنائتِ یک دوست، نه به‌خاطر معشوقِ گریزپای پُر ادا، و آنکه ناگهان تنهایمان گذاشت و رفت، و آنکه اینک در خاکْ خفته‌است و یادش به خیر، و نه به‌خاطر خُبثِ طینتِ آنها که گره‌های کورِ روحِ صغیرشان را تنها با دندانِ شکنجه‌دادنِ دیگران می‌خواهند باز کنند... نه... اشکْ نه برای آنچه که برتک‌تک ما در محدوده‌ی مُحقّر زندگیِ فردی‌مان می‌گذرد؛ بلکه به‌خاطر مجموع مشقّاتی که انسان در زیر آفتاب کشیده‌است و همچنان می‌کشد؛ به‌خاطر همه‌ی انسانهایی که اشک می‌ریزند و یا دیگر ندارند که بریزند. گریستن به‌خاطر دردهایی که نمی‌شناسی‌شان، و درمان‌های دروغین. به‌خاطر رنج‌های عظیم آنکس که هرگز او را ندیده‌یی و نه خواهی‌دید. به‌خاطر بچّه‌های سراسر دنیا ـ_ـ که ما چنین جهانی را به ایشان تحویل می‌دهیم و می‌گذریم...
محمد
اینگونه به‌نظرمی‌رسد که تو هنوز هم، زندگی را چیزی مستقلّ از زندگان می‌بینی، که به راه خود می‌رود و آنچه خودْ می‌خواهد انجام می‌دهد؛ و این، البتّه خوب می‌دانی که درست نیست.
محمد
بسپارد. خوشبختی، ساختن عروسک کوچکی‌ست از یک تکّه خمیرِ نرمِ شکلْ‌پذیر... به همین سادگی، به خُدا به همین سادگی؛ امّا یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر...
محمد
بانوی بزرگوارمن! به‌راستی که چه درمانده‌اند آنها که چشمِ تنگ‌شان را به پنجره‌های روشن و آفتابگیر کلبه‌های کوچک دیگران دوخته‌اند... و چقدر خوب است، چقدر خوب است که ما _ تو و من _ هرگز خوشبختی را در خانه‌ی همسایه جستجو نکرده‌ییم.
راحله
در جهان، قدرتی وجودندارد که بتواند عشق را به کینه تبدیل‌کند؛ و این نشان می‌دهد که جهان، با همه‌ی عظمتش، در برابر قدرتِ عشق، چقدر حقیر است و ناتوان.
راحله
زمانی که عدالتِ در بیانِ حقیقتْ از میان می‌رود، حقیقتْ از میان می‌رود.
کیان
قایق کوچکِ دل به دست دریای پهناورِ اندوه مسپار! لااقل بادبانی برافراز، پارویی بزن، و برخلاف جهتِ باد، تقلّایی کُن! سخت‌ترینْ توفان، مهمانِ دریاست نه صاحبخانه‌ی آن.
میـمْ.سَتّـ'ارے
این مطلقاً مهم نیست که دیگران ما را چگونه قضاوت می‌کنند؛ بلکه مهم این است که ما، در خلوتی سرشار از صداقت، و در نهایتِ قلب‌مان، خویشتن را چگونه داوری می‌کنیم...
میـمْ.سَتّـ'ارے
دو نیمه، زمانی به‌راستی یکی می‌شوند و از دو «تنها» یک «جمع کامل» می‌سازند که بتوانند کمبودهای هم را جبران‌کنند، نه آنکه عینِ مطلقِ هم شوند، چیزی بر هم مُضاف نکنند و مسائل خاصّ و تازه‌یی را پیش نکشند...
کیان
من و تو، تو و من، حق‌داریم در برابر هم قَد عَلَم‌کنیم. و حق‌داریم بسیاری از نظرات و عقاید همدیگر را نپذیریم بی آنکه قصد تحقیر هم را داشته‌باشیم.
کیان
عزیز من! زندگی را تفاوتِ نظرهای ما می‌سازد و پیش می‌برد نه شباهت‌هایمان، نه ازمیانْ‌رفتن و محوشدنِ یکی در دیگری؛ نه تسلیم‌بودن، مطیع‌بودن، اَمربر شدن و دربَستْ پذیرفتن.
کیان
همسفر بودن و هم‌هدف بودن، ابداً به معنای شبیه‌بودن و شبیه‌شدن نیست. و شبیه‌شدن، دالّ بر کمال نیست، بَل دلیل توقّف است.
کیان
همسفر! در این راه طولانی __ که ما بی‌خبریم و چون باد می‌گذرد __ بگذار خُرده‌اختلاف‌هایمان با هم، باقی‌بماند. خواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم؛ مطلقاً یکی.
کیان
غم، عقب نمی‌نشیند مگر آنکه به عقب برانی‌اش، نمی‌گریزد مگر آنکه بگریزانی‌اش، آرام نمی‌گیرد مگر آنکه بیرحمانه سرکوبش کنی... غم، هرگز از تهاجمْ خسته نمی‌شود. و هرگز به صلحِ دوستانه رضا نمی‌دهد.
میـمْ.سَتّـ'ارے

حجم

۱۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

حجم

۱۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان